نوشتۀ پیشرو بدنبال معرفی کوتاه جلد نخست تاریخ فلسفۀ راتلج: از آغاز تا افلاطون، میکوشد تا ترجمۀ فارسی اثر به قلم آقای حسن مرتضوی را از دو چشم انداز صوری و محتوایی، بررسی نماید. شایان ذکر است که علاوه بر بررسی قسمتهای مقدماتی و پایانی کتاب، بندهایی را از هر دوازده فصل متن اصلی، بطور کورکورانه گزینش کرده و سپس ترجمه را با آنها، ...
بیشتر
نوشتۀ پیشرو بدنبال معرفی کوتاه جلد نخست تاریخ فلسفۀ راتلج: از آغاز تا افلاطون، میکوشد تا ترجمۀ فارسی اثر به قلم آقای حسن مرتضوی را از دو چشم انداز صوری و محتوایی، بررسی نماید. شایان ذکر است که علاوه بر بررسی قسمتهای مقدماتی و پایانی کتاب، بندهایی را از هر دوازده فصل متن اصلی، بطور کورکورانه گزینش کرده و سپس ترجمه را با آنها، تطبیق دادهایم. در بررسی صوری به مواردی مانند عنوان کتاب، ترتیب مطالب و کم و کاستی در ترجمه ، نگریستهایم. در بررسی محتوائی هم، به جنبههایی مانند غلطهای چاپی، ضبط اعلام، رسایی یا مفهوم بودن و اعتبار ترجمه توجه کردهایم. از توصیه های این بررسی با توجه به برخی آسیبهای تشخیص داده شده، عبارت است از عنایت بیشتر مترجم محترم به تعالیم فلسفی حوزۀ یونان باستان، بازنگری متن ترجمه از سوی خود ایشان و بهرهگیری از ویراستار متخصص. وجود سهوهای قلمی در کار ترجمه، امری است ناخواسته و کم یا بیش، هر متنی که ترجمه شود، دچار آنها خواهد بود. همانطوریکه خود نوشتۀ اصلی به عنوان کار بشری، از چنان سهوهائی پیراسته نخواهد بود. اما هر گونه کوشش برای برطرف ساختن آن سهوها و رساندن آنها به کمترین میزان ممکن، احساس وظیفه اخلاقی و فکری مترجمان در قبال نویسندگان و خوانندگان متن ترجمه شده را نشان می دهد.
در این نوشته ترجمۀ فارسی جلد چهارم تاریخ فلسفۀ راتلج: دورۀ نوزایی و عقلگرایی قرن هفدهم را بررسی میکنیم. عنوان جلد چهارم نشاندهندة دورههای زمانی و برخی فیلسوفانی است که در این جلد بررسی میشوند. این اثر در سال 1993 میلادی با ویراستاری جی. اچ. آر. پارکینسون ازسوی انتشارات راتلج چاپ شد و در ایران نیز در سال 1392 با ترجمۀ سیدمصطفی شهرآیینی ...
بیشتر
در این نوشته ترجمۀ فارسی جلد چهارم تاریخ فلسفۀ راتلج: دورۀ نوزایی و عقلگرایی قرن هفدهم را بررسی میکنیم. عنوان جلد چهارم نشاندهندة دورههای زمانی و برخی فیلسوفانی است که در این جلد بررسی میشوند. این اثر در سال 1993 میلادی با ویراستاری جی. اچ. آر. پارکینسون ازسوی انتشارات راتلج چاپ شد و در ایران نیز در سال 1392 با ترجمۀ سیدمصطفی شهرآیینی و ویرایش حسن فتحی با همکاری انتشارات حکمت و مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران بهچاپ رسید. در این مقاله کوشیدهایم به ترجمۀ فارسی اثر از دو زاویة صوری و کیفیت محتوا بنگریم و درخصوص آن به قضاوتی نسبی دست یابیم. نتیجۀ اجمالی این بررسی حاکی از این است که اثر ترجمهای قابلفهم، معتبر، و مفید برای خوانندۀ ایرانی است. جهات گوناگونی در پدیدآمدن این وضع دخیلاند، مانند ترجمهکردن نه از سر تفنن و شهرت، دقت و امانتداری، عبارتپردازیهای روان و محکم، معادلگذاریهای مناسب برای اصطلاحات فلسفی، و تخصص متناسب مترجم و ویراستار با موضوع. البته، درکنار این نکات، نمیتوان وجود برخی سهوهای نادر را منکر شد. سهوهایی که ناخواستهاند و اگر این نوشته فایدهای داشته باشد، شاید فقط ازبابت رفع برخی از این سهوها در چاپ بعدی ترجمه باشد.