مسئله بهعنوان دغدغه و ابهامی که پژوهشگر تاریخ از درون موضوع موردپژوهش استخراج کرده است و سعی در تبیین و تفسیر آن دارد از دو وجه قابلطرح است: یک وجه از مسئله که سخت با موضوع و ملاحظات زمانی گذشته درهمتنیده است چگونگی تحقق مسئله است. این وجه جنبۀ معلولیت و روند تحققی مسئله را در خود دارد و درپرتو دانش و تخصص تاریخشناس و دیگر تاریخشناسان ...
بیشتر
مسئله بهعنوان دغدغه و ابهامی که پژوهشگر تاریخ از درون موضوع موردپژوهش استخراج کرده است و سعی در تبیین و تفسیر آن دارد از دو وجه قابلطرح است: یک وجه از مسئله که سخت با موضوع و ملاحظات زمانی گذشته درهمتنیده است چگونگی تحقق مسئله است. این وجه جنبۀ معلولیت و روند تحققی مسئله را در خود دارد و درپرتو دانش و تخصص تاریخشناس و دیگر تاریخشناسان متخصص در عصر موردمطالعه قابلطرح است؛ اما وجه علّی مسئله که به چرایی آن میپردازد، مقولهای است که بهطور مشخص با دانش و انگارههای ذهنی مرتبط با ملاحظات حیات تاریخشناس مرتبط است و چه در طرح و چه پاسخگویی ناظر به وضع موجود جامعۀ زیستبوم تاریخشناس است. وجوه کاربردی دانش تاریخ و تداخل گذشته و حال در پژوهش تاریخشناس و ماهیت بینرشتهای و میانرشتهای پژوهش او در این وجه از مسئله نمود پیدا میکند و حسب رویکرد گذشتهگرا یا عصرگرای تاریخشناس در طرح این وجه چرایی پژوهشهای تاریخی را جهت میدهد. در این نوشتار با تأملی گذرا دربارۀ جایگاه مسئله و ماهیت روشی طرح آن دو رویکرد یادشده را در تبیین و طرح مسئله بررسی میکنیم و نسبت آنها را با میزان کارآمدی دستاوردهای پژوهشی تاریخشناسان موردتأمل قرار میدهیم.