فلسفه
سمیه رفیقی؛ محمد اصغری
چکیده
کانت در اواخر عمر خود سؤال «انسان چیست» را بر سؤالهای اصلی فلسفی خود افزود و پاسخ این پرسش را جوابگوی دیگر سؤالات دانست. اما پاسخ کانت به این سؤال چیست؟ هالی ویلسون در اثری با عنوان انسانشناسی پراگماتیک کانت میکوشد تا با کاوشی در آثار غیرانتقادی او چون انسانشناسی، دین در محدودۀ عقل تنها، و تعلیموتربیت، که آنها را «فلسفۀ ...
بیشتر
کانت در اواخر عمر خود سؤال «انسان چیست» را بر سؤالهای اصلی فلسفی خود افزود و پاسخ این پرسش را جوابگوی دیگر سؤالات دانست. اما پاسخ کانت به این سؤال چیست؟ هالی ویلسون در اثری با عنوان انسانشناسی پراگماتیک کانت میکوشد تا با کاوشی در آثار غیرانتقادی او چون انسانشناسی، دین در محدودۀ عقل تنها، و تعلیموتربیت، که آنها را «فلسفۀ تجربۀ» کانت مینامد، پاسخ او به این پرسش را بیابد. او در این اثر، با این ادعا که انسانشناسی پراگماتیک کانت روانشناسی تجربی نیست، علاوهبر معرفی خاستگاه و معنای انسانشناسی پراگماتیک، انسان را از منظر این فیلسوف همچون موجودی برخوردار از چهار استعداد حیوانی، فنی، پراگماتیک، و اخلاقی معرفی میکند که باید بکوشد با بهرهگیری از استعدادها و تواناییهای خود به سرشت نهایی انسانیت، که همانا اخلاق و و آزادی است، دست یابد. همچنین، از نظر این نویسنده حکم غایی تأملی پل ارتباطی میان انسانشناسی و آثار انتقادی کانت محسوب میشود که کانت با استفاده از آن کوشیده بود تا به دانشجویان خود دانش عملی را بیاموزد تا آنها از این طریق بتوانند جایگاه خود را در جهان اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی بیابند.