روششناسی
شمس الملوک مصطفوی
چکیده
هوسرل، در جایگاه مؤسس پدیدارشناسی، روش پدیدارشناسی را برای تحلیل هنر و آثار هنری بهکار نگرفت و جز اشارات کوتاهی در مقالۀ دائرۀالمعارف بریتانیکا چیزی در این حوزه ننوشت، ولی راه پدیدارشناسی هنر را گشود و موجب شد که بسیاری از پدیدارشناسان پساهوسرلی به هنر از منظری پدیدارشناسانه بنگرند. هدف مقالۀ پیشرو نشاندادن کاربرد روش پدیدارشناسی ...
بیشتر
هوسرل، در جایگاه مؤسس پدیدارشناسی، روش پدیدارشناسی را برای تحلیل هنر و آثار هنری بهکار نگرفت و جز اشارات کوتاهی در مقالۀ دائرۀالمعارف بریتانیکا چیزی در این حوزه ننوشت، ولی راه پدیدارشناسی هنر را گشود و موجب شد که بسیاری از پدیدارشناسان پساهوسرلی به هنر از منظری پدیدارشناسانه بنگرند. هدف مقالۀ پیشرو نشاندادن کاربرد روش پدیدارشناسی در زیباشناسی و تحلیل آثار هنری است. برای رسیدن به این مقصود، نخست اشارۀ کوتاهی به اندیشههای «مایکل دوفرن» (که تاحدودی به سنت فکری هوسرل وفادار است) خواهیم داشت تا چگونگی پدیدارشناسی تجربۀ زیباشناختی نزد وی آشکار شود و سپس آرای هایدگر را (که با فاصلۀ بیشتری از سنت هوسرلی قرار دارد) در تحلیل پدیدارشناسانۀ هنر بررسی خواهیم کرد تا معلوم شود که چگونه پدیدارشناسی هرمنویتیکی قادر است نسبت مغفولمانده میان حقیقت و هنر را بار دیگر برقرار کند که باتوجهبه گستردگی مباحث هایدگر درباب هنر، این موضوع بیشتر در آرای وی دنبال شده است.