علوم سیاسی
مرتضی بحرانی
چکیده
این مقاله بر بنیاد نقد و بررسی کتاب سوسیالیسم، ایدۀ شکستخوردهای که هرگز نمیمیرد (اثر کریستین نیمیتز) تألیف شده است. در جایی که نیمیتز بر آن است که ایدۀ سوسیالیسم بهرغم شکستهای پیاپیاش هنوز زنده است، من بر آنم که مسئلۀ مرگ یا زندهبودن «ایده»ها نیست. پدیدارهای ذهنی انسان شامل ایدهها، احکام، و ارادهها هستند. ایدهها ...
بیشتر
این مقاله بر بنیاد نقد و بررسی کتاب سوسیالیسم، ایدۀ شکستخوردهای که هرگز نمیمیرد (اثر کریستین نیمیتز) تألیف شده است. در جایی که نیمیتز بر آن است که ایدۀ سوسیالیسم بهرغم شکستهای پیاپیاش هنوز زنده است، من بر آنم که مسئلۀ مرگ یا زندهبودن «ایده»ها نیست. پدیدارهای ذهنی انسان شامل ایدهها، احکام، و ارادهها هستند. ایدهها هیچگاه نمیمیرند؛ خواه ایدۀ سوسیالیسم باشد یا ایدۀ خدا یا اژدهای هفتسر. مسئلۀ اصلی درستی یا نادرستی ارادههای انسانی است. بر این اساس، من تلاش کردهام تا بهشیوۀ پدیدارشناسی انتقادی پدیدار کنم که سوسیالیسم یک ارادۀ معطوف به شکست است. هزار بار دیگر هم که تکرار و تجربه شود، چیزی جز شکست را محقق نخواهد کرد. درمقابل و برطبق تجربۀ تاریخی، این لیبرال سرمایهداری است که ارادههای درست و معطوف به پیشرفت را پیشروی ما نهاده است. برای ما که در فرایند پیشرفت گام نهادهایم، حکم اخلاقی این است که وسوسههای سوسیالیستیک معطوف به توزیع برابر را کنار نهیم. آغاز پیشرفت ما گامنهادن در مسیر تولید است. تولید و تبادل سرمایه عبارت اخرای گردش آزاد و حق آزادی است. تنها با این حق است که میتوانیم خود را محقق کنیم.