نوع مقاله : پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطبایی، رشتۀ مدیریت آموزش عالی
2 دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی، گروه مدیریت و برنامهریزی آموزشی
3 دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
4 استادیار دانشگاه اصفهان، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیدارشناسانۀ موانع کارآفرینی علوم انسانی در دانشگاه انجام شده است. روش تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسانه بوده است. جامعۀ پژوهش را متخصصان موضوعی حوزۀ علوم انسانی تشکیل دادند. روش نمونهگیری هدفمند متجانس بود که با دوازده نفر بهحد اشباع نظری دادهها رسید. اطلاعات از طریق مصاحبۀ نیمهساختاریافته گردآوری شد. اعتبار اطلاعات گردآوریشده از معیار ارزیابی لینکن و گوبا (1985) و روش دنزین (1978) و پاتون (1999) تأیید شد. تجزیهوتحلیل دادهها استقرایی و با استفاده از روش هفتمرحلهای کولایزی (1978) انجام شد. یافتهها نشان داد این موانع در چهار دسته جای گرفته است. در بعد اشتغالزایی دو دیدگاه کاملاً متمایز مخالف و موافق کسبوکار علوم انسانی احصاشدنی بود. در مضمون اقبال اجتماعی فروکاست منزلت اجتماعی، تقلیلگرایی کاربردی، فضاسازی فرهنگی، تزلزل در گفتمان علوم انسانی، آگاهی و دانش اجتماعی ناصواب در دانشگاه، و در مضمون زیرساختهای توسعهای این علوم، رشد عینی، وارونگی جنسیتی، قابلیت کارکردی، رقمیشدن، تعارضات معطوف به قدرت و در مضمون رشد علوم انسانی، فقدان مسئله، قابلیت پژوهشهای علوم انسانی، کارآفرینی علوم انسانی، قابلیتهای بینالمللیشدن این علوم، و زایش علوم میانرشتهای جای گرفت.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Human Sciences in the Third Generation of University Phenomenological Analysis of the Barriers of the Entrepreneur Human Sciences
نویسندگان [English]
- Fatemeh Khoshnevisan 1
- Abbas Abbaspour 2
- Nematollah Fazeli 3
- Mohammad Reza Neyestani 4
1 PhD Student of Higher Education Management, Allameh Tabataba’i University, Iran
2 Associate Professor, Allameh Tabataba’i University, Department of Management and Educational Planning
3 Associate Professor of the Institute of Humanities and Cultural Stu
4 Assistant Professor, University of Isfahan, Faculty of Psychology and Educational Sciences
چکیده [English]
The present study was conducted with the aim of a phenomenological investigation of the barriers to entrepreneurship in the Human Sciences at university. The research method was qualitative with a phenomenological approach. The study population included experts in the field of human sciences and humanities. The purposeful research sampling method was done, which was saturated theoretically with 12 people. The data collection tool was a semi-structured interview. The research reliability of the data was confirmed by the criteria of Lincoln and Guba (1985) and also the method of Denzin (1978) and Patton (1999). The data analysis was an inductive method using a seven-step put forth by Colaizzi (1978). The results showed that in the dimension of employment, two distinct, opposite, and consistent views of the business of the humanities were appreciable. In the category of social acceptance, reduced social status, applied reductions, cultural, spatial planning, discretion in the discourse of the humanities, unknowing social knowledge, and knowledge in the university. In the category of the developmental infrastructure of these sciences, we can refer to objective growth, gender reversal, functional capability, digitization, conflicts of power. In the category of humanities development, lack of the issue, the ability of humanities research, the entrepreneurship of the humanities, the possibilities for the internationalization of these sciences, and the emergence of interdisciplinary science can be enumerated.
کلیدواژهها [English]
- University
- Academic Entrepreneurship
- Third Generation University
- Human Sciences
- Phenomenology