زبان و ادبیات فارسی
محمد راغب
چکیده
کتاب سه جلدی زمان و حکایت (1983-1985) پل ریکور (1913-2005) را مهشید نونهالی از فرانسه به فارسی برگردانده که در سال 1397 بهصورت کامل توسط نشر نی روانۀ بازار شده است. کتاب ریکور اثری دشوار بهشمار میرود که فهم آن نیازمند آشنایی نسبتاً کاملی با رشتهها و شاخههای گوناگون علوم انسانی مانند فلسفه، تاریخ، ادبیات، روایتشناسی، و... است. ...
بیشتر
کتاب سه جلدی زمان و حکایت (1983-1985) پل ریکور (1913-2005) را مهشید نونهالی از فرانسه به فارسی برگردانده که در سال 1397 بهصورت کامل توسط نشر نی روانۀ بازار شده است. کتاب ریکور اثری دشوار بهشمار میرود که فهم آن نیازمند آشنایی نسبتاً کاملی با رشتهها و شاخههای گوناگون علوم انسانی مانند فلسفه، تاریخ، ادبیات، روایتشناسی، و... است. به همین دلیل، در اینجا کمتر به مجلد سوم و بیشتر به مجلد دوم پرداخته میشود. دربارۀ ترجمه میتوان ادعا کرد امانت و دقت رعایت شده است، اما کاستیهای فراوانی بهویژه در زمینۀ زبان فارسی در آن وجود دارد. فارغ از مشکلات دیگر، نثر مترجم فاقد پویایی و روانی لازم برای انتقال مفاهیم ریکور است. وسواس در ترجمه و عدم انعطاف نحوی کتاب را به اثری دشوار تبدیل کرده است. افزونبراین، در حاشیۀ این مقاله به اشتباهات بنیادین مترجم در ترجمۀ چند اصطلاح مهم مانند حکایت/ روایت، داستان/ تاریخ، و... پرداخته میشود که پارهای از مشکلات خواننده را در فهم متن سبب شده است. نگارنده بر آن است که توجه مترجم به میراث مترجمان پیشین میتوانست بخشی از مشکلات ترجمه را بکاهد.
زبان و ادبیات فارسی
محمد راغب
چکیده
کلک خیالانگیز، نوشتۀ ابوالفضل حری، به موضوعاتی چون «نظریۀ انواع ادبی»، «فانتزی و فانتاستیک»، «شگرف در روانکاوی و ادبیات»، «رویکرد ساختاری به وهمناک»، و «بوطیقای ادبیات وهمناک، معجزات، و کرامات در عمل» میپردازد. پیکرۀ تحلیلی کتاب شامل فرج بعد از شدت، هفت پیکر، هزارویک شب، عجایبنامهها، و ...
بیشتر
کلک خیالانگیز، نوشتۀ ابوالفضل حری، به موضوعاتی چون «نظریۀ انواع ادبی»، «فانتزی و فانتاستیک»، «شگرف در روانکاوی و ادبیات»، «رویکرد ساختاری به وهمناک»، و «بوطیقای ادبیات وهمناک، معجزات، و کرامات در عمل» میپردازد. پیکرۀ تحلیلی کتاب شامل فرج بعد از شدت، هفت پیکر، هزارویک شب، عجایبنامهها، و داستانهای سورۀ کهف میشود. رویکرد اصلی مؤلف نیز روش تزوتان تودوروف در کتاب فانتاستیک (رویکردی ساختاری بهگونهای ادبی) است. در نگاهی کلی و ارزیابانه میتوان انتقادات بسیاری را برشمرد: کاربست نظریۀ فرنگی بر پیکرۀ داستان سنتی فارسی کارآمد و مفید بهنظر نمیرسد؛ حدود گونههای مختلف بهدرستی تعریف و تدقیق نشدهاند؛ در انتخاب پیکره ملاحظۀ ویژهای صورت نگرفته است؛ در تحلیل داستانها اشکالاتی دیده میشود و برخی نمونهها و مثالها چندان منطبق بر مقتضیات رویکرد نویسنده نیست؛ تعداد اندکی از معادلهای زبانی نادرستاند؛ گاه مشکلات ویرایشی و چاپی سادهای دیده میشود؛ حشو و تکرار و اطناب ممل مخل خوانش است؛ نتیجهگیریهای کلی و بدیهی در کتاب فراواناند؛ در نظام ارجاعی و منابع کتاب، اشتباهاتی وجود دارد؛ و ازهمهمهمتر، گاه ترجمه جای تألیف را گرفته است.