علوم اجتماعی
علی انتظاری؛ حسین احمدی منش
چکیده
کتاب اصول علم ثروت ملل؛ یعنی اکونومی پلیتیک، ترجمة محمدعلی فروغی مشهور به ذکاءالملک (ثانی)، نخستین کتاب علمی در رشتة اقتصاد در ایران است و به همین دلیل پس از بازنشر آن در دهههای اخیر، بیشتر از منظر اقتصادی مورد توجه و تأمل قرار گرفته، اما دلالتهای سیاسی آن نادیده مانده؛ به خصوص از آن جهت که این اثر در کشاکش گفتمانی عصر مشروطه منتشر ...
بیشتر
کتاب اصول علم ثروت ملل؛ یعنی اکونومی پلیتیک، ترجمة محمدعلی فروغی مشهور به ذکاءالملک (ثانی)، نخستین کتاب علمی در رشتة اقتصاد در ایران است و به همین دلیل پس از بازنشر آن در دهههای اخیر، بیشتر از منظر اقتصادی مورد توجه و تأمل قرار گرفته، اما دلالتهای سیاسی آن نادیده مانده؛ به خصوص از آن جهت که این اثر در کشاکش گفتمانی عصر مشروطه منتشر شده است. نوشتار پیشِ رو میکوشد با بهرهگیری از آراء میشل فوکو دربارة نسبت اقتصاد سیاسی و حکومتمندی و از منظر جامعهشناسی تاریخی کتاب مزبور را بازخوانی و دلالتهای سیاسی آن را بررسی نماید؛ و به این پرسش پاسخ گوید که آیا ترجمه و انتشار این اثر را میتوان دلیلی بر شکلگیری «گفتمان اقتصاد سیاسی» در ایران دانست؟ مقاله پس از بررسی مضامین اصلی کتاب و دلالت آن بر مقولة سیاست و حکمرانی، پرسش مزبور را چنین پاسخ میدهد که اگرچه پل بورگار کتاب اکونومی پلیتیک را در فرانسه، در «گفتمان اقتصاد سیاسی» تألیف کرده، اما فروغی آن را در ایران، در زمانة استیلای «گفتمان حقوقی» عصر مشروطه ترجمه نموده است و ازاینروی ترجمه و انتشار این کتاب را نمیتوان مصداقی از «گفتمان اقتصاد سیاسی» در ایران به شمار آورد.
علوم سیاسی
علیرضا ملائی توانی؛ ساره عسگری
چکیده
این مقاله به نقد صوری و محتوایی کتاب زنان در عرصة قانونگذاری ایران (1395-1285ش) نوشتة منوچهر نظری اختصاص یافته است. این کتاب از معدود پژوهشهای منتشرشده با موضوع حق رأی زنان بهشمار میرود؛ ازاینرو، درخور توجه و تأمل است. مهمترین نقدهای صوری وارد بر این اثر عبارت از این است که مؤلف رسم امانتداری را بهجا نیاورده است؛ برخی مطالب ...
بیشتر
این مقاله به نقد صوری و محتوایی کتاب زنان در عرصة قانونگذاری ایران (1395-1285ش) نوشتة منوچهر نظری اختصاص یافته است. این کتاب از معدود پژوهشهای منتشرشده با موضوع حق رأی زنان بهشمار میرود؛ ازاینرو، درخور توجه و تأمل است. مهمترین نقدهای صوری وارد بر این اثر عبارت از این است که مؤلف رسم امانتداری را بهجا نیاورده است؛ برخی مطالب و نقلقولهای مهم یا کاملاً فاقد استناد است یا فاقد استنادهای صحیح. در بسیاری موارد بهجای بهرهگیری از متون دستاول از پژوهشهای دستدوم استفاده شده است و گاه پژوهشهای دستدوم بهمثابۀ منبع واسط عامدانه حذف شده و نویسنده بیآنکه خود به منابع دستاول رجوع کرده باشد به آنها استناد کرده است. ازجمله نقدهای محتوایی میتوان به این موارد اشاره کرد: ناهمخوانی عنوان با محتوا؛ فقدان منابع دستاول و اصلی چون اسناد، مشروح مذاکرات، نشریات، خاطرات، گزارشهای رسمی، و تاریخنگاریهای همزمان؛ بیتوجهی مؤلف به سیر رخدادها و وقایعی که طی 57 سال به کسب حق رأی زنان منجر شد؛ فقدان تحلیل برخی رخدادها و عبور شتابزده، سطحی، و گذرا از بسیاری وقایع و دیدگاهها، و نیز تناقضگوییهایی که در برخی تحلیلها ارائه شده است. باتوجهبه جمیع نقدهای صوری و محتوایی وارده میتوان گفت که کتاب برخلاف عنوان پرطمطراقش حتی از ارائة گزارشی دقیق از وقایع منجر به حق رأی زنان ناتوان است.