اقتصاد
علی سعیدی
چکیده
کتاب روششناسی علم اقتصاد اسلامی با رویکرد واقعیت نهادی بهمنظور کتاب درسی مقطع کارشناسی ارشد و دکتری رشتۀ اقتصاد اسلامی تدوین شده است. نویسندۀ کتاب تلاش کرده است تا با استفاده از مفهوم نهاد میان احکام شریعت، بهعنوان اموری اعتباری، با واقعیتهای اقتصادی ارتباط برقرار کند و نتیجه بگیرد که چون اعتباریات در جوامع اسلامی با سایر ...
بیشتر
کتاب روششناسی علم اقتصاد اسلامی با رویکرد واقعیت نهادی بهمنظور کتاب درسی مقطع کارشناسی ارشد و دکتری رشتۀ اقتصاد اسلامی تدوین شده است. نویسندۀ کتاب تلاش کرده است تا با استفاده از مفهوم نهاد میان احکام شریعت، بهعنوان اموری اعتباری، با واقعیتهای اقتصادی ارتباط برقرار کند و نتیجه بگیرد که چون اعتباریات در جوامع اسلامی با سایر جوامع متفاوت است، واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی موردمطالعه در علوم اجتماعی و اقتصادی در جوامع اسلامی نیز متفاوت است و درنتیجه علم اقتصاد اسلامی نیازمند روش شناخت متفاوتی با علم اقتصاد متعارف است. نویسنده فهرستی از نهادهای برگرفته از احکام شریعت و نحوۀ اثرگذاری آنها بر واقعیتهای اجتماعی را مطرح میکند. اشکال اصلی کتاب در دورشدن از مباحث روششناسی علم است و تقریباً هیچ بحثی دربارۀ ارزیابی نظریات اقتصاد اسلامی یا ملاک علمیبودن این نظریات مطرح نشده است. بخش زیادی از کتاب به ذکر معرفتهای درجۀ یک اقتصاد اسلامی و تفاوت آنها با اقتصاد نئوکلاسیک پرداخته است. نویسنده از برخی مفاهیم نهادگرایی استفاده کرده است، بدون اینکه رابطۀ مبانی، مفروضات، و ارزشهای این مکتب را با اقتصاد اسلامی روشن ساخته باشد. همچنین، در نقد مبانی اقتصاد نئوکلاسیک بر سایر مکاتب اقتصادی، ازجمله مکتب تاریخی آلمان و اقتصاد رفتاری و نهادگرا، تکیه شده است، درحالیکه انتظار میرفت نویسنده از منظر اقتصاد اسلامی به نقد مکتب نئوکلاسیک بپردازد. پیشنهاد میشود عبارت «روششناسی» از عنوان کتاب حذف شود و در چاپ بعدی اصلاحات اساسی در محتوای کتاب صورت گیرد.
اقتصاد
سید محمدرضا امیری طهرانی
چکیده
هدف این نوشتار نقد کتاب نظری به روانشناسی اقتصادی برگرفته از درسنامۀ دکتر محمدحسین تمدن جهرمی است. در این مقاله، نخست تاریخچۀ روانشناسیگرایی در تاریخ علم مدرن و ارتباط آن با فلسفه، علوم انسانی، و علوم اجتماعی بررسی میشود. بدین منظور، روانشناسیگرایی در بریتانیا، مطلوبیتگرایی، روانشناسیگرایی در آلمان، مکتب ...
بیشتر
هدف این نوشتار نقد کتاب نظری به روانشناسی اقتصادی برگرفته از درسنامۀ دکتر محمدحسین تمدن جهرمی است. در این مقاله، نخست تاریخچۀ روانشناسیگرایی در تاریخ علم مدرن و ارتباط آن با فلسفه، علوم انسانی، و علوم اجتماعی بررسی میشود. بدین منظور، روانشناسیگرایی در بریتانیا، مطلوبیتگرایی، روانشناسیگرایی در آلمان، مکتب اتریش، و سرانجام دیدگاه جان مینارد کینز معرفی میشود. روانشناسیگرایی در بریتانیا به قوانین جهانشمولی قائل بود که از تجربه انتزاع شده و درصدد توضیح رفتار فردی بود که با فردگرایی روششناختی در هیئت مطلوبیتگرایی و اصل عقلانیت ظاهر شد، اما روانشناسیگرایی در آلمان با رویکردی تاریخی درپی فهم هرمنوتیکی از رفتار انسان و توصیف آن بود. مکتب اتریش تلاش کرد که راه میانهای بپیماید و باوجود اذعان به اعیان فرهنگی و اجتماعی همچنان در کمند فردگرایی روششناختی باقی ماند. کینز با تأکید بر روحیات حیوانی در فرض رفتار عقلایی انسان تردید کرد و روانشناسی جامعۀ مبتنیبر عرف را بهپیش نهاد. در بخش دوم، ابتدا ایدۀ روانشناسی اقتصادی تمدن بررسی، سپس نسبت آن با اندیشۀ فیلسوفان و اقتصاددانان پیشین بهویژه دیدگاه جان مینارد کینز دراینباره نقد و گزارش میشود. این مقاله سراسر از روش توصیفی و تحلیلی بهره میجوید.