علوم اجتماعی
محمدرضا قائمی نیک؛ صادق افتاده
چکیده
کتاب امید در آستانگی: واکاوی انسانشناختی سه زیارت سانتیاگو دِ کامپوستلا، حج و اربعین از محمد نصراوی (1399)، از معدود آثاری است که کوشیده تا با طرح ایدۀ اتوپیا و مفاهیم و معانی وابسته به آن، با تأکید بر آراء افرادی نظیر وبر، فوکو و از همه بیشتر، ارنست بلوخ، سه زیارت مذکور در عنوان کتاب را با مطالعهای انسانشناختی، با نگاهی اتوپیایی ...
بیشتر
کتاب امید در آستانگی: واکاوی انسانشناختی سه زیارت سانتیاگو دِ کامپوستلا، حج و اربعین از محمد نصراوی (1399)، از معدود آثاری است که کوشیده تا با طرح ایدۀ اتوپیا و مفاهیم و معانی وابسته به آن، با تأکید بر آراء افرادی نظیر وبر، فوکو و از همه بیشتر، ارنست بلوخ، سه زیارت مذکور در عنوان کتاب را با مطالعهای انسانشناختی، با نگاهی اتوپیایی تحلیل کند. ایدۀ اتوپیایی آنطور که ارنست بلوخ تأکید دارد، بر مفهوم هنوز-نه استوار است که میکوشد قلمرو «نامتناهی» اتوپیا را در مقابل هستی «متناهی» کنونی قرار دهد. آقای نصراوی، این مفهوم را دربارۀ متعلّق زیارات مذکور و در تحلیل اربعین، آنرا معادل امام معصوم قرار داده است. در این مقاله با روش تطبیقی، پس از ارائۀ نقدهای صوری، بهلحاظ محتوایی در نقد ایدۀ بلوخ، با تکیه بر حکمت متعالیه و اصول مشهور آن همچون اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری، به این ایده میپردازیم که قلمرو نامتناهی، نه در مقابل واقعیت و هستی، بلکه عینِ آن است. در نتیجهگیری به مخاطرات انحصار هستی به قلمرو حسی-تجربی برای تلقیِ زیارت بهمثابه یک حالتِ اتوپیایی اشاره شده است که منجر به نادیدهانگاری وجوه متعددِ آن از جمله اخلاقیبودن، شناختی و معرفتبخش بودن، بهرهمندی از هستی و واقعیت، قاعدهمند بودن و نظایر آنها میشود.
علوم اجتماعی
سیدسعید زاهد
چکیده
این مقاله به بررسی و نقد شکلی و محتوایی کتاب واقعیت و روش تبیین کنش انسانی در چهارچوب فلسفۀ اسلامی: نظریهای بنیادین در علوم انسانی میپردازد. توجه به تولید علوم انسانی اسلامی بهخصوص بعد از انقلاب اسلامی بهعنوان یک ضرورت برای مدیریت انقلاب و رسیدن به تمدن جدید اسلامی مطرح شده است. یکی از راههای تدوین علوم انسانی اسلامی براساس ...
بیشتر
این مقاله به بررسی و نقد شکلی و محتوایی کتاب واقعیت و روش تبیین کنش انسانی در چهارچوب فلسفۀ اسلامی: نظریهای بنیادین در علوم انسانی میپردازد. توجه به تولید علوم انسانی اسلامی بهخصوص بعد از انقلاب اسلامی بهعنوان یک ضرورت برای مدیریت انقلاب و رسیدن به تمدن جدید اسلامی مطرح شده است. یکی از راههای تدوین علوم انسانی اسلامی براساس فلسفۀ اسلامی است. کتاب حاضر تلاش دارد تا فلسفۀ علوم انسانی اسلامی را براساس حکمت صدرایی تدوین کند. در این مسیر، نویسنده کوشیده است تا براساس حکمت متعالیه نوعی از فلسفۀ علوم انسانی اسلامی را ارائه دهد. کتاب از لحاظ شکلی در وضعیت مطلوبی قرار دارد. هرچند متن کتاب به تنقیح نیاز دارد، دستاوردهایی حاصل شده است؛ اصل نیاز به علوم انسانی اسلامی، تشکیکی یا ذومراتببودن وجود فرد جامعه و علوم انسانی، اصالت فرد و جامعه باتوجهبه نگاه صدرایی، و تدریجیبودن تکامل آنان از دستاوردهای این بررسی است. درعینحال، این تحقیق نقاط تاریک و روشنی در بهکارگیری حکمت متعالیه در بررسی فرد، جامعه، و علوم انسانی بهدست میدهد که بسیار ارزشمند است.