علوم سیاسی
سلمان صادقی زاده
چکیده
تاکنون بسیاری مدرنیته را بهمثابۀ کلیتی یکپارچه در نظر گرفتهاند که در زمان و مکانی خاص متولد شده و بالیده است. در این دیدگاه، مدرنیته بهمثابۀ امری زمانمند و مکانمند پنداشته میشود که با دیگر فرهنگها و اقلیمها ناسازگار و بیگانه است، اما اگر مدرنیته را «متنی فرهنگی» در نظر بگیریم که بسترساز سوژگی انسانی است، میتوانیم ...
بیشتر
تاکنون بسیاری مدرنیته را بهمثابۀ کلیتی یکپارچه در نظر گرفتهاند که در زمان و مکانی خاص متولد شده و بالیده است. در این دیدگاه، مدرنیته بهمثابۀ امری زمانمند و مکانمند پنداشته میشود که با دیگر فرهنگها و اقلیمها ناسازگار و بیگانه است، اما اگر مدرنیته را «متنی فرهنگی» در نظر بگیریم که بسترساز سوژگی انسانی است، میتوانیم نشانگان آن را در تمامی جمعیتهای انسانی به نسبتهای مختلف بیابیم. کتاب سه تقریر رقیب دربارۀ مدرنیته: خروج، اعتراض، وفاداری میکوشد تا با نشاندادن ناسازواریهای نظری در درک امر مدرن بر ماهیت منشوری و چندگانۀ آن تأکید ورزد و امکانهای مختلف در مواجهه با آن را بررسی کند. از این نظر، دشوارۀ کانونی کتاب بررسی امکانات نظریای است که در انگارۀ مدرن نهفتهاند. بدنۀ اصلی اثر به نظرهای شش اندیشمند غربی دربارۀ مدرنیته میپردازد. همچنین در آخرین قسمت کتاب، نظرهای اندیشمندان ایرانی دربارۀ مدرنیته به بحث گذارده میشود و آرای آنها از سه منظر وفاداری به مدرنیته، اعتراض به آن، و خروج از آن بررسی میشود. درمجموع میتوان این اثر را تلاشی ارزنده برای ارائۀ درکی بهتر از مفهوم مدرنیته دانست؛ امری که بهخودی خود میتواند جامعۀ ایرانی را در رویارویی آگاهانهتر با مدرنیته یاری بخشد. مقالۀ حاضر میکوشد تا به دو روش صورتگرایانه (فرمالیستی) و محتوایی کتاب یادشده را موردنقد و ارزیابی قرار دهد.
علوم سیاسی
سلمان صادقی زاده
چکیده
شبکههای خشم و امید در زمرۀ تازهترین آثاری است که به تبیین جنبشهای اجتماعی جدید میپردازد. «جنبشهای اجتماعی جدید» اصطلاحی بود که آلن تورن برای توصیف اشکال نوین تحولخواهی اجتماعی در «جامعۀ پساصنعتی» بهکار برد و آن را از «جنبشهای اجتماعی» در «جامعۀ صنعتی» متمایز کرد. تورن و شاگردانش یعنی کاستلز ...
بیشتر
شبکههای خشم و امید در زمرۀ تازهترین آثاری است که به تبیین جنبشهای اجتماعی جدید میپردازد. «جنبشهای اجتماعی جدید» اصطلاحی بود که آلن تورن برای توصیف اشکال نوین تحولخواهی اجتماعی در «جامعۀ پساصنعتی» بهکار برد و آن را از «جنبشهای اجتماعی» در «جامعۀ صنعتی» متمایز کرد. تورن و شاگردانش یعنی کاستلز و ملوچی این جنبشها را در بستر کاملاً متفاوتی از مناسبات اجتماعی بررسی کردند، هرچند روش آنها در این کار یکسان نبود. اندیشمندان دیگری مانند اوفه بر روابط اقتصادی تأکید کردند و انگلهارت و پاکولسکی بر ماهیت فرهنگی این جنبشها متمرکز شدند. کاستلز در شبکههای خشم و امید از جامعۀ شبکهای سخن میگوید که نمایانگر مناسباتی جدید و دربرگیرندۀ ابرشبکۀ ضدقدرت دربرابر ابرشبکۀ قدرت است. جنبشها در جامعۀ شبکهای ماهیت دورگهای یافته و به دو فضای جریانها و مکانها تقسیم شدهاند که نتیجۀ آن پیدایی الگوی جدیدی از کنش جمعی است. الگویی که کاستلز از آن برای تحلیل جنبشها در عصر اینترنت بهره میبرد و تحولات ایسلند، تونس، مصر، سوریه، اسپانیا، و آمریکا را ذیل آن بازشناسایی میکند. برجستگی این اثر در ارائۀ چهارچوب نظری منسجمی برای تبیین سازوکارهای جنبش و کاستی آن در نادیدهگرفتن منطق روابط اجتماعی تولید و مصرف در جوامع موردبررسی است.
علوم سیاسی
سلمان صادقیزاده؛ عبدالامیر نبوی
دوره 18، شماره 6 ، شهریور 1397، ، صفحه 189-211
چکیده
نیاز به امنیت پس از نیازهای فیزیولوژیک مهمترین نیاز اساسی انسان برای حیات است که شانهبهشانۀ دگردیسی در روندها و فرایندهای زندگی جمعی متحول شده است و ابعاد مختلفی یافته است. در دوران مدرن مفهوم بسیط یا بهتعبیری پسامدرن دال شناور امنیت در بستر نظام دانش برآمده از گفتمان کلاسیک امنیت ملی مدلولی یافت که جامع اعضا و مانع اغیار نبود. ...
بیشتر
نیاز به امنیت پس از نیازهای فیزیولوژیک مهمترین نیاز اساسی انسان برای حیات است که شانهبهشانۀ دگردیسی در روندها و فرایندهای زندگی جمعی متحول شده است و ابعاد مختلفی یافته است. در دوران مدرن مفهوم بسیط یا بهتعبیری پسامدرن دال شناور امنیت در بستر نظام دانش برآمده از گفتمان کلاسیک امنیت ملی مدلولی یافت که جامع اعضا و مانع اغیار نبود. نقیصهای که با صورتبندیای جدید از مفاهیم و ایجاد پیوند معنایی نوینی میان مقولة امنیت و عدالت ذیل نظام دانش برآمده از گفتمان امنیت جامعهای تاحدودی مرتفع گردید. درواقع، مفهوم امنیت ملی فقط در وضعیتی میتواند متضمن و منادی «امنیت پایدار/ security sustainable» باشد که موجد و مولد عدالت در تمامی سطوح اجتماعی باشد و با تقویت سرمایة اجتماعی اطمینان و آسودگی خاطر افراد و گروههای اجتماعی را بههمراه داشته باشد. این مهم مستلزم اتخاذ رویکردی جامعهمحور دربرابر رویکردی قدرتمحور است. امری که با تقدمبخشیدن به جامعة مدنی و تقویت نهادهای جامعهبنیاد و ابتنای روندهای سیاستسازی و سیاستگذاری بر ارزشهای اجتماعی و فرهنگی میسور و میسر خواهد بود.