تقلیل نظریههای پسامدرن در پژوهشهای ادبی معاصر (نگاهی به کتاب داستان کوتاه در ایران: داستانهای پسامدرن با تأکید بر فصل شخصیتپردازی پسامدرن: نظریۀ فوکو)
صفحه 1-23
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3981
عیسی امن خانی
چکیده دلیل توجه به نظریه/ نظریههای پسامدرن هرچه باشد، امروزه چهارچوب نظری بسیاری از پژوهشهای انتشاریافته همین نظریه/ نظریهها هستند. کاربست این نظریه/ نظریهها نیز معمولاً به دو شکل انجام میشود: الف) با ارائۀ تصویری بسیط و سادهشده از پستمدرنیسم (در این حالت تفاوت میان نظریههای پسامدرن نادیده گرفته میشود) مؤلفههای اصلی آن مانند عدم قطعیت، و ... استخراج و درادامه متن براساس آن مؤلفهها تحلیل/ تبیین میشود، ب) فقط یکی از نظریههای پسامدرن مانند شالودهشکنی دریدا انتخاب شده است، نظریۀ مذکور اساس بررسی متن قرار داده میشود. باوجود انبوه این پژوهشها، چنین بهنظر میرسد که کاربست نظریه/ نظریههای پسامدرن نقش چندانی در انباشت دانش ادبی ما نداشته است. هرچند که برای این عدم موفقیت دلایل گوناگونی میتوان ذکر کرد، یکی از اصلیترین این دلایل کاربست تقلیلگرایانۀ نظریههای پسامدرن است. نگارندة مقالۀ حاضر میکوشد با بررسی یکی از اصلیترین پژوهشهای صورتگرفته براساس نظریه/ نظریههای پسامدرن یعنی داستان کوتاه در ایران: داستانهای پسامدرن (البته آن هم با تأکید بر فصل نهم آن، یعنی فصل شخصیتپردازی پسامدرن: نظریۀ فوکو) از چرایی این تقلیلگرایی و نتایج آن سخن گوید. اصلیترین دلایل کاربست تقلیلگرایانۀ نظریههای ادبی در کتاب حاضر عبارتاند از: ساختار درسنامهای کتاب، ناسازگاری نظریه و متن در برخی از فصول، تقلیل نظریههای ادبی، و ...
نقد و تحلیل کتاب نظریۀ ژانر
صفحه 25-40
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3982
زکریا بزدوده؛ سیروس امیری
چکیده مقالة حاضر به نقد و بررسی کتاب نظریة ژانر بهقلم مهدی زرقانی و محمودرضا قربان صباغ میپردازد که انتشارات هرمس برای نخستینبار در سال 1395، در 438 صفحه و 1000 نسخه آن را منتشر کرد. کتاب شامل چهار بخش و شانزده فصل است. این کتاب، براساس آنچه در مقدمة کتاب آمده است، تدوین و تألیف تاریخی و تحلیلی نظریة ژانر از زمان افلاطون تا عصر حاضر است. کتابی است جامع با ویژگیهای دایرةالمعارفگونه که تلاش میکند نظریههای مربوط به ژانر یا نوع ادبی را بهلحاظ تاریخی مرور کند. بررسی کتاب نشان میدهد باوجود تلاش نگارندگان و اقبالی که در معرفی نظریة ژانر داشتهاند، بهلحاظ محتوایی و روششناسی تحقیق و سایر موارد مانند معادلیابی اصطلاحات و کلمات کلیدی نکاتی قابلتأمل در کتاب وجود دارند که بازبینی و بررسی مجدد آنها به غنای این اثر انتقادی خواهد افزود. نتیجة این بررسی نشان میدهد چنانچه نظریة ژانر بهلحاظ تحلیلی ـ انتقادی موردواکاوی قرار گیرد، جایگاهی بااهمیتتر در مطالعات ادبی خواهد یافت.
مطالعۀ سبک ادبی ازدیدگاه زبانشناسی یا بازگشت به مطالعات سنتی؟ (نقدی بر کتاب سبک ادبی ازدیدگاه زبانشناسی)
صفحه 41-57
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3989
داوود پورمظفری
چکیده کتاب سبک ادبی ازدیدگاه زبانشناسی بنابر مدعای نویسندۀ آن میکوشد تا الگویی برای تحلیل سبکی متون ادبی براساس دانش زبانشناسی، بهویژه دستور زایشی، بهدست دهد. مقالۀ حاضر بهتفصیل به نقد و بررسی این ادعا پرداخته و پس از معرفی اجمالی نویسنده و کتاب، از جوانب مختلف صوری و محتوایی سبک ادبی ازدیدگاه زبانشناسی را نقد و ارزیابی کرده است. براساس یافتههای نویسندۀ این سطور، کتاب موردبحث نهتنها روش و دیدگاهی تازه ارائه نداده است، بلکه بهشیوۀ درسنامههای پیشین سبکشناسی بیشتر به استخراج شواهد ادبیِ منتزع از بافت بسنده کرده است. این کتاب برخلاف ادعای نویسندۀ آن بهدلیل بهرهنبردن از رویکردهای جدید سبکشناسی، کهنگی منابع، تکرار کاستیهای درسنامههای پیشین، آگاهی سطحی از ادبیات، تلقی صناعتبنیاد از گونۀ ادبی و خطاهای فراوان در بهکارگیری مصطلحات ادبی به توفیقی دست نیافت و هیچ کمکی به پیشبرد پژوهشهای سبکشناسی ادبی و مطالعات ادبیات فارسی نکرده است.
نگاهی انتقادی به کلک خیالانگیز (داستان سنتی فارسی در دام فانتزی روایتشناسی)
صفحه 59-79
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3990
محمد راغب
چکیده کلک خیالانگیز، نوشتۀ ابوالفضل حری، به موضوعاتی چون «نظریۀ انواع ادبی»، «فانتزی و فانتاستیک»، «شگرف در روانکاوی و ادبیات»، «رویکرد ساختاری به وهمناک»، و «بوطیقای ادبیات وهمناک، معجزات، و کرامات در عمل» میپردازد. پیکرۀ تحلیلی کتاب شامل فرج بعد از شدت، هفت پیکر، هزارویک شب، عجایبنامهها، و داستانهای سورۀ کهف میشود. رویکرد اصلی مؤلف نیز روش تزوتان تودوروف در کتاب فانتاستیک (رویکردی ساختاری بهگونهای ادبی) است. در نگاهی کلی و ارزیابانه میتوان انتقادات بسیاری را برشمرد: کاربست نظریۀ فرنگی بر پیکرۀ داستان سنتی فارسی کارآمد و مفید بهنظر نمیرسد؛ حدود گونههای مختلف بهدرستی تعریف و تدقیق نشدهاند؛ در انتخاب پیکره ملاحظۀ ویژهای صورت نگرفته است؛ در تحلیل داستانها اشکالاتی دیده میشود و برخی نمونهها و مثالها چندان منطبق بر مقتضیات رویکرد نویسنده نیست؛ تعداد اندکی از معادلهای زبانی نادرستاند؛ گاه مشکلات ویرایشی و چاپی سادهای دیده میشود؛ حشو و تکرار و اطناب ممل مخل خوانش است؛ نتیجهگیریهای کلی و بدیهی در کتاب فراواناند؛ در نظام ارجاعی و منابع کتاب، اشتباهاتی وجود دارد؛ و ازهمهمهمتر، گاه ترجمه جای تألیف را گرفته است.
آسیب شناسی درس آشنایی با علوم قرآنی در رشته زبان و ادبیات فارسی
صفحه 81-101
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3991
زینب رضاپور
چکیده یکی از درسهایی که برای فهم و شناخت هرچه بهتر علوم قرآن در رشتة ادبیات فارسی درنظر گرفته شده آشنایی با علوم قرآنی است. اما این درس در اهداف، سرفصلها، و کتابهای آموزشی اشکالاتی دارد که از اهمیت، جذابیت، و کارآیی آن کاسته و قابلیتهای بسیار این درس را تحتالشعاع قرار داده است. سه منبع مهم و پرتیراژ این درس تألیف استادان رادمنش، حلبی، و رکنی است که باوجود امتیازاتی ازجمله اشتمال بر مهمترین مباحث علوم قرآنی و اطلاعات مفید و ارزشمند در این باب، همچنین برخی اشارات ادبی متناسب با بحث، ضعفها و ایراداتی نیز دارند. مهمترین معضل گنجاندهنشدن جامع و روشمند مباحث ادبیِ مرتبط با سرفصلهای درس در کتابهای آموزشی آشنایی با علوم قرآنی است که درکنار عواملی چون جامع و مانعنبودن درسنامههای آموزشی، پرداختن به مطالب غیرضروری، عدم اولویتبندی مباحث علوم قرآنی براساس بازتاب آن در ادبیات و آشفتگی در تدوین مطالب کتابهای درسی باعث شده این درس به حاشیة دروس تخصصی رشتة ادبیات فارسی رانده شود. در این مقاله میکوشیم، ضمن آسیبشناسی و نقد سرفصلهای آموزشی و درسنامههای دانشگاهی آشنایی با علوم قرآنی، راهکارهایی برای افزایش بازدهی کیفی درس و ارتقای جایگاه آن ارائه دهیم.
نقد کتاب نظر بر نظر، مجموعۀ بررسی کتاب
صفحه 103-127
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3992
رویا یدالهی شاهراه
چکیده در این مقاله، کتاب نظر بر نظر، نوشتة سیدعلی کاشفی خوانساری متشکل از دوازده بررسی کتاب، یک آسیبشناسی نشر کتابهای نظری ادبیات کودک، و جوابیهای به جوابیة نقد در دو بخش بررسی و نقد شده است: در بخش اول، کلیت ساختاری و محتوایی کتاب و در بخش دوم، همة مقالات بهتفکیک، برمبنای اصول بررسی کتاب. درنهایت، فقدان مقدمة جامع، ایراد شمارة صفحات نمایه، مستدل و منطقینبودن بخش عمدهای از مدعاهای مطرحشده در کتاب، ذکرنکردن نمونهها و مصادیق مدعاها و نقدها در هنگام ضرورت، غالباً فقدان و گاهی نقص ارجاع به منابع، استفاده از زبان و اصطلاحات غیرتخصصی در نقدها، و برخی اغلاط و ایرادهای نگارشی و تایپی اشکالات عمدة کتاباند. نقاط قوت مقالات بررسی کتاب عبارتاند از: معرفی تاریخچه و حوزة موضوعی کتابها و جایگاه آنها درمیان آثار مشابه در اغلب مقالات، گاهی فراتررفتن از نقد صرف، طرح مباحث جدید، طبقهبندی و عنوانبندی یا شمارهگذاری نقدها و محورهای نقد در برخی مقالات که دریافت مفاهیم را آسانتر میکند، و در کل کتاب هم ظاهر و شمایل ساده و مناسب آن. درنهایت، کتاب مناسب پژوهش و آموزش دانشگاهی تشخیص داده نشد.
نقد و تحلیل نگاهی تحلیلی به علم بیان
صفحه 129-151
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3993
سعید شفیعیون
چکیده کتاب نگاهی تحلیلی به علم بیان ازجمله کتابهای درسی دانشگاهی تازهچاپ حوزة بلاغت است که سعی دارد با اتکا به مبانی بلاغت سنتی، از نگاههای جدید مطرح در این حوزه نیز بیبهره نباشد. ضمناً وجه انتقادی و رویکرد کتاب در تأمل بر اغلب مسائل شایع دانش ادبی «بیان» مندرج در برخی منابع پیشین و طرح و بررسی گاه تفصیلی آنها اسم این کتاب را کاملاً بامسما کرده است. اشکالاتی که لامحاله بر این کتاب پرفایده وارد آمده بعضی عمومی و بعضی تخصصی است. منظور از اشکالات عمومی نادرستیها و کمبودهایی مانند اغلاط مطبعی، نقصان پیشینة تحقیق، و شیوة استناد و نمایهسازی است و منظور از اشکالات تخصصی نقایص و اغلاطی است که در تناسب با موضوع و ساختار کتاب، یعنی بلاغت پیش آمده است. مواردی مثل بدگزینی شواهد و بدفهمی آنها که بهنظر ما گاه به تحلیل و تشخیص غلط اصول بلاغی منجر شده است. در این نقد همچنین به ضعف انسجام کتاب در مدیریت بحث و استشهادات و طبقهبندی مطالب اشاره شده است و از اطناب ممل و برخی ایجازهای مخلّ آن سخن به میان آورده شده است.
سرگشتگیِ نشانهها (نگاهی به نشانهمعناشناسیِ ادبیات: نظریه و روش تحلیلِ گفتمانِ ادبی)
صفحه 153-179
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3994
داود عمارتی مقدم
چکیده نظریة نشانهشناسیِ گریماسی عمدتاً ازطریق نوشتههای دکتر حمیدرضا شعیری به فارسیزبانان معرفی شده است. این نظریه پیچیدگیهای خاصِ خود را دارد، اما شیوة معرفیِ این نظریه و مفاهیمِ بنیادین و مبانیِ روششناختیِ آن در حوزة زبان فارسی بهگونهای بوده است که نهتنها به ایضاح این پیچیدگی ها نینجامیده، بلکه خود بر تعقید و ابهام این حوزه افزوده است. در مقالة حاضر، با تأکید بر آخرین کتاب شعیری در این زمینه، یعنی نشانهمعناشناسیِ ادبیات: نظریه و روش تحلیل گفتمان ادبی (1395)، نشان داده خواهد شد که مهمترین عوامل ابهام حاکم بر نوشتههای مؤلف درباب نشانهشناسیِ گریماسی، عبارتاند از: 1. فقدان نگاه تاریخیِ مؤلف به نظریة نشانهشناسی، 2. آشفتگی در تعاریف، تقسیمبندیها و کاربرد اصطلاحات، و 3. کاربرد معادلهای فارسیِ نارسا برای اصطلاحات فنیِ نظریة نشانهشناسیِ گریماسی. مقاله با این جمعبندی به پایان خواهد رسید که مؤلف کتاب نتوانسته تصویر دقیقی از چگونگیِ کاربرد این نظریه و روش خاصِ آن در حوزة ادبیات بهدست دهد و مقدماتیترین پرسشهایی که هنگام کاربردِ نظریه و روشی خاص در بررسی و ارزیابیِ متون ادبی سر بر میآورند نه در کتاب موردنقد و نه در هیچیک از دیگر نوشتههای مؤلف پاسخ روشنی نگرفتهاند.
نقد آسیبشناسانۀ درسنامههای فارسی عمومی
صفحه 181-205
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4048
هاله کیانی بارفروشی؛ قدسیه رضوانیان
چکیده کتاب فارسی عمومی ازجمله منابع درسی دانشگاهی است که فقدان سرفصلی نظاممند برای آن سبب شده است کتابهای متعددی برای آن نگاشته شود. این پژوهش بر آن است تا با رویکردی انتقادی، به بررسی دوازده کتاب فارسی عمومی از میان انبوه کتابهای تدوینشده برای این واحد درسی در بازة زمانی حدود چهل ساله و پراکندگی جغرافیایی دانشگاهی بپردازد. این پژوهش نشان میدهد که نوع تلقی از ماهیت «ادبیات» در نگرش مؤلفان به این درس بسیار مؤثر است. در اغلب این کتابها، هدفی متفاوت از کتابهای فارسی دبیرستان دنبال نمیشود؛ جایگاه اندیشه و تفکر گردآورنده جز در انتخابِ متون متبلور نمیشود و کتابها عمدتاً طرح و تألیف ویژهای بهجز ارائة منتخبی از آثار نظم و نثر با رویکرد ذوقی و با هدف «جذابیت» و «آموزندگی» ندارند. تلاش برای ارائة گزیدهای از متون والا و فاخر سایر گفتمانها و جریانهای ادبی را در این کتابها بهحاشیه رانده است. اغلب این کتابها رویکرد مؤلفمحور و متنمحور دارند و جایگاهی برای تعامل مخاطب در آنها لحاظ نشده است و از این منظر، رویکردی ایستا و منفعل دارند. نتایج این پژوهش ضرورت تألیف و نگارش کتابی هدفمند و ساختارمند در زمینة درس ادبیات بهعنوان درسی عمومی در دانشگاه را برجسته میکند.
نگاهی انتقادی به کتاب مبانی و اصول پژوهش در زبان و ادبیات فارسی
صفحه 207-226
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3995
مصطفی گرجی
چکیده یکی از آثاری که با هدف آموزشِ پژوهش در رشتة زبان و ادبیات فارسی منتشر شد مبانی و اصول پژوهش در زبان و ادبیات فارسی اثر قدرتالله طاهری است. بررسی جایگاه کتاب درمیان مجموعهآثار مشابه نشان میدهد که مؤلف با نگاه انتقادی ـ فلسفی، سعی میکند به مبادی و مبانیای فراتر از زبان و ادبیات فارسی توجه کند. در این مقاله، نویسنده سعی میکند درکنار بیان اعتبار و ارزش اثر، مهمترین کاستیهای آن را با ارائة پیشنهادهای لازم تبیین کند. مهمترین این نکات در حوزة ساختار و روش، عدم دقت در نقلقولها و تکیه بر حافظه، ذکرنشدن برخی از منابع در پایان کتاب، شتابزدگی در فهرست اعلام، درازنویسی، فقدان تناسب برخی از عنوانهای فصول با مطالب ذیل و نقل شواهد غیرضرور، عدم روشنبودگی حد و مرز حضور مؤلف و نقلقولها، و ... است. در گسترة نقد محتوایی نیز میتوان به رعایتنکردن بلاغت مخاطب، فقدان رعایت برخی از نکاتی که مؤلف درصدد آموزش آن است، و ازهمهمهمتر گزارههای ادعایی و ورود به مباحثی فراتر از عنوان و هدف کتاب اشاره کرد. بررسی نهایی اثر نشان میدهد کتاب حاضر برخلاف عنوان و هدف تألیف (بهدلیل پایهها و اصول مشترک) فراتر از رشتة زبان و ادبیات است و از این منظر نیازمند بازنگری است.
الزامات شرح متن با نگاهی به روایتِ غلامحسین دینانی از غزلیات شمس
صفحه 227-257
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3996
رحمان مشتاق مهر
چکیده خواندنِ متن به هر قصدی امری شخصی است، اما کسی که به شرح متن میپردازد و آن را منتشر میکند مسئولیتی را میپذیرد که برای برآمدن از عهدۀ آن، باید به الزاماتی تن دهد. شارح متن باید متن را بشناسد و با آن مأنوس باشد؛ برای دستیابی به نسخه یا تصحیح قابلاعتمادی از متن بکوشد؛ و در قرائت متن حساس و دقیق و سختگیر باشد و درصورت مواجهه با هرگونه ناهمواری بیانی و وزنی (در متون منظوم) و خدشه و خللی در منطق درونی اثر، در صحت قرائت خود تردید کند و با بازخوانی مکرر و مراجعه به منابعِ مرتبط و تعلیقات مصحح و نسخهبدلها و ... در رفع اشکال پیشآمده بکوشد. این همه زمانی کارساز است که شارح مقدمات ضروری ورود به متن را حاصل کرده و در آن حوزۀ خاص تبحر یافته باشد. مقالۀ حاضر، برای نمونه، روایت استاد غلامحسین ابراهیمی دینانی از غزلیات مولانا را از این جهات بررسی کرده است: قابلیت اعتماد متنِ مرجع، قرائت صحیح، و نحوۀ برخورد با اشکالات ناشی از ناآشنایی کافی با ذهن و زبان مولانا و شرح ابیات.
نگرش انتقادی به آرای سبکشناسان دربارة سبک ارانی
صفحه 259-284
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4049
سیدمحسن حسینی وردنجانی؛ سید جواد مرتضایی؛ محمدرضا ترکی؛ مریم صالحی نیا
چکیده دو کتاب سبکشناسی شعر شمیسا و غلامرضایی از شناختهشدهترین منابعی هستند که با نگاه دورهای (تاریخی/ جغرافیایی) سبکهای شعر فارسی را دستهبندی کردهاند. این دو اثر سالیان متمادی است که باوجود برخی اشکالات عمده، منبع تدریس و مرجع پژوهشاند. عدم نگرش انتقادی و تخصصی به این دو اثر باعث شده که بارها با تغییرات کمی تجدیدچاپ شوند. این پژوهش بر آن است با تکیه بر روش کتابخانهای و مراجعه به متون اصیل و کهن، اطلاعات موجود در این دو اثر، دربارة سبک ارانی (آذربایجانی) را بررسی و نقد کند تا برخی گزارههای غیرعلمی آنها، که سالهاست پذیرفته شده و از پژوهشی به پژوهش دیگر منتقل میشوند، اصلاح گردند. در همین راستا، پس از نگاهی گذرا به پیشینة دستهبندی سبکهای شعر فارسی و اشاره به برخی تعارضات دربارة شعر قرن ششم و سبک ارانی ابتدا به نقد سبکشناسی شمیسا و سپس به نقد سبکشناسی غلامرضایی خواهیم پرداخت و نظرات انتقادی خویش را در ذیل هریک بیان خواهیم کرد.
نقد کتاب آتش پارسی؛ درنگی در روزگار، زندگی، و اندیشۀ سعدی
صفحه 285-306
https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3997
روح الله هادی
چکیده پژوهش دربارة پادشاه سخن، سعدی، کاری درخور ستایش و آفرین است و هرچه این کار مفصل تر، شادی برانگیزتر. کتاب آتش پارسی در شناخت زندگی و شعر اوست و دیدن همین نام لبخند شادی را بر لب های خواننده مینشاند، اما تأمل در اوراق کتاب و مطالعة جدی آن، درعیناینکه گاه خواننده را با نکتهسنجیها و نکات تازهای روبهرو میکند، این احساس را آرامآرام تغییر میدهد؛ خوانندة منصف درمییابد که مسلمانی شیعه کلیات سعدی را بههمراه مجموعهای از آثار تاریخی، دینی، عرفانی، ادبی، و اخلاقی پیشروی نهاده و با نقل بیرویه از آن ها کوشیده تا سعدی را مطابق باور خویش بشناساند. پایان مطالعة کتاب بار سنگین پرس شهای بسیاری را بر دوش خواننده م یگذارد: حجمگرایی، استنباطهای نادرست، تکرار، ارجاع بیسروسامان، و ... خواننده را از نویسندة کتاب و ناشر محترم گله مند می کند که چرا پاس خاطر ذهن و جیبش را نداشته و در تألیف و داوری کتاب دقت بیشتری بهکار نبرده اند.
