دوره و شماره: دوره 19، شماره 3 - شماره پیاپی 67، خرداد 1398، صفحه 1-306 
پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

تقلیل نظریه‌های پسامدرن در پژوهش‌های ادبی معاصر (نگاهی به کتاب داستان کوتاه در ایران: داستان‌های پسامدرن با تأکید بر فصل شخصیت‌پردازی پسامدرن: نظریۀ فوکو)

صفحه 1-23

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3981

عیسی امن خانی

چکیده دلیل توجه به نظریه/ نظریه‌های پسامدرن هرچه باشد، امروزه چهارچوب نظری بسیاری از پژوهش­های انتشاریافته همین نظریه/ نظریه‌ها هستند. کاربست این نظریه/ نظریه­ها نیز معمولاً به دو شکل انجام می­شود: الف) با ارائۀ تصویری بسیط و ساده‌شده از پست‌مدرنیسم (در این‌ حالت تفاوت میان نظریه‌های پسامدرن نادیده گرفته می­شود) مؤلفه­های اصلی آن مانند عدم قطعیت، و ... استخراج و درادامه متن براساس آن مؤلفه­ها تحلیل/ تبیین می‌شود، ب) فقط یکی از نظریه­های پسامدرن مانند شالوده­شکنی دریدا انتخاب شده است، نظریۀ مذکور اساس بررسی متن قرار داده می­شود. باوجود انبوه این پژوهش­ها، چنین به‌نظر می­رسد که کاربست نظریه/ نظریه­های پسامدرن نقش چندانی در انباشت دانش ادبی ما نداشته است. هرچند که برای این عدم موفقیت دلایل گوناگونی می­توان ذکر کرد، یکی از اصلی­ترین این دلایل کاربست تقلیل­گرایانۀ نظریه­های پسامدرن است. نگارندة مقالۀ حاضر می­کوشد با بررسی یکی از اصلی­ترین پژوهش­های صورت‌گرفته براساس نظریه/ نظریه­های پسامدرن یعنی داستان کوتاه در ایران: داستان­های پسامدرن (البته آن هم با تأکید بر فصل نهم آن، یعنی فصل شخصیت­پردازی پسامدرن: نظریۀ فوکو) از چرایی این تقلیل­گرایی و نتایج آن سخن گوید. اصلی­ترین دلایل کاربست تقلیل‌گرایانۀ نظریه­های ادبی در کتاب حاضر عبارت‌اند از: ساختار درس­نامه­ای کتاب، ناسازگاری نظریه و متن در برخی از فصول، تقلیل نظریه­های ادبی، و ...

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

نقد و تحلیل کتاب نظریۀ ژانر

صفحه 25-40

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3982

زکریا بزدوده؛ سیروس امیری

چکیده مقالة حاضر به نقد و بررسی کتاب نظریة ژانر به‌قلم مهدی زرقانی و محمودرضا قربان صباغ می‌پردازد که انتشارات هرمس برای نخستین‌بار در سال 1395، در 438 صفحه و 1000 نسخه آن را منتشر کرد. کتاب شامل چهار بخش و شانزده فصل است. این کتاب، براساس آن‌چه در مقدمة کتاب آمده است، تدوین و تألیف تاریخی و تحلیلی نظریة ژانر از زمان افلاطون تا عصر حاضر است. کتابی است جامع با ویژگی­های دایرةالمعارفگونه که تلاش می­کند نظریه­های مربوط به ژانر یا نوع ادبی را به‌لحاظ تاریخی مرور کند. بررسی کتاب نشان می­دهد باوجود تلاش نگارندگان و اقبالی که در معرفی نظریة ژانر داشته‌اند، به‌لحاظ محتوایی و روش­شناسی تحقیق و سایر موارد مانند معادل­یابی اصطلاحات و کلمات کلیدی نکاتی قابل‌تأمل در کتاب وجود دارند که بازبینی و بررسی مجدد آن­ها به‌ غنای این اثر انتقادی خواهد افزود. نتیجة این بررسی نشان می­دهد چنان‌چه نظریة ژانر به‌لحاظ تحلیلی ـ انتقادی موردواکاوی قرار گیرد، جایگاهی بااهمیت‌تر در مطالعات ادبی خواهد یافت.

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

مطالعۀ سبک ادبی ازدیدگاه زبان‌شناسی یا بازگشت به مطالعات سنتی؟ (نقدی بر کتاب سبک ادبی ازدیدگاه زبان‌شناسی)

صفحه 41-57

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3989

داوود پورمظفری

چکیده کتاب سبک ادبی ازدیدگاه زبانشناسی بنابر مدعای نویسندۀ آن می­کوشد تا الگویی برای تحلیل سبکی متون ادبی براساس دانش زبان­شناسی، به‌ویژه دستور زایشی، به‌دست دهد. مقالۀ حاضر به‌تفصیل به ‌نقد و بررسی این ادعا پرداخته و پس از معرفی اجمالی نویسنده و کتاب، از جوانب مختلف صوری و محتوایی سبک ادبی ازدیدگاه زبان‌شناسی را نقد و ارزیابی کرده است. براساس یافته­های نویسندۀ این سطور، کتاب موردبحث نه‌تنها روش و دیدگاهی تازه ارائه نداده است، بلکه به‌شیوۀ درس­نامه­های پیشین سبک‌شناسی بیش‌تر به استخراج شواهد ادبیِ منتزع از بافت بسنده کرده است. این کتاب برخلاف ادعای نویسندۀ آن به‌دلیل بهره­نبردن از رویکردهای جدید سبک­شناسی، کهنگی منابع، تکرار کاستی‌های درس‌نامه‌های پیشین، آگاهی سطحی از ادبیات، تلقی صناعت‌بنیاد از گونۀ ادبی و خطاهای فراوان در به‌کارگیری مصطلحات ادبی به توفیقی دست نیافت و هیچ کمکی به پیش‌برد پژوهش­های سبک­شناسی ادبی و مطالعات ادبیات فارسی نکرده است.

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

نگاهی انتقادی به کلک خیال‌انگیز (داستان سنتی فارسی در دام فانتزی روایت‌شناسی)

صفحه 59-79

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3990

محمد راغب

چکیده کلک خیال­انگیز، نوشتۀ ابوالفضل حری، به موضوعاتی چون «نظریۀ انواع ادبی»، «فانتزی و فانتاستیک»، «شگرف در روان‌کاوی و ادبیات»، «رویکرد ساختاری به وهم‌ناک»، و «بوطیقای ادبیات وهم‌ناک، معجزات، و کرامات در عمل» می­پردازد. پیکرۀ تحلیلی کتاب شامل فرج بعد از شدت، هفت پیکر، هزارویک شب، عجایب‌نامه­ها، و داستان‌های سورۀ کهف می­شود. رویکرد اصلی مؤلف نیز روش تزوتان تودوروف در کتاب فانتاستیک (رویکردی ساختاری به‌گونه­ای ادبی) است. در نگاهی کلی و ارزیابانه می­توان انتقادات بسیاری را برشمرد: کاربست نظریۀ فرنگی بر پیکرۀ داستان سنتی فارسی کارآمد و مفید به‌نظر نمی­رسد؛ حدود گونه­های مختلف به‌درستی تعریف و تدقیق نشده­اند؛ در انتخاب پیکره ملاحظۀ ویژه­ای صورت نگرفته است؛ در تحلیل داستان‌ها اشکالاتی دیده می­شود و برخی نمونه­ها و مثال‌ها چندان منطبق بر مقتضیات رویکرد نویسنده نیست؛ تعداد اندکی از معادل‌های زبانی نادرست­اند؛ گاه مشکلات ویرایشی و چاپی ساده‌ای دیده می­شود؛ حشو و تکرار و اطناب ممل مخل خوانش است؛ نتیجه­گیری‌های کلی و بدیهی در کتاب فراوان­اند؛ در نظام ارجاعی و منابع کتاب، اشتباهاتی وجود دارد؛ و ازهمه‌مهم‌تر، گاه ترجمه جای تألیف را گرفته است.
 
 

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

آسیب شناسی درس آشنایی با علوم قرآنی در رشته زبان و ادبیات فارسی

صفحه 81-101

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3991

زینب رضاپور

چکیده یکی از درس‌هایی که برای فهم و شناخت هرچه بهتر علوم قرآن در رشتة ادبیات فارسی درنظر گرفته‌ شده آشنایی با علوم قرآنی است. اما این درس در اهداف، سرفصل‌ها، و کتاب‌های آموزشی اشکالاتی دارد که از اهمیت، جذابیت، و کارآیی آن کاسته و قابلیت‌های بسیار این درس را تحت‌الشعاع قرار داده است. سه منبع مهم و پرتیراژ این درس تألیف استادان رادمنش، حلبی، و رکنی است که باوجود امتیازاتی ازجمله اشتمال بر مهم‌ترین مباحث علوم قرآنی و اطلاعات مفید و ارزش‌مند در این باب، هم‌چنین برخی اشارات ادبی متناسب با بحث، ضعف‌ها و ایراداتی نیز دارند. مهم‌ترین معضل گنجانده‌نشدن جامع و روش‌مند مباحث ادبیِ مرتبط با سرفصل‌های درس در کتاب‌های آموزشی آشنایی با علوم قرآنی است که درکنار عواملی چون جامع و مانع‌نبودن درس‌نامه‌های آموزشی، پرداختن به مطالب غیر‌ضروری، عدم اولویت‌بندی مباحث علوم قرآنی براساس بازتاب آن در ادبیات و آشفتگی در تدوین مطالب کتاب‌های درسی باعث شده این درس به حاشیة دروس تخصصی رشتة ادبیات فارسی رانده شود. در این مقاله می‌کوشیم، ضمن آسیب‌شناسی و نقد سرفصل‌های آموزشی و درس‌نامه‌های دانشگاهی آشنایی با علوم قرآنی، راه‌کارهایی برای افزایش بازدهی کیفی درس و ارتقای جایگاه آن ارائه دهیم.
 
 

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

نقد کتاب نظر بر نظر، مجموعۀ بررسی کتاب

صفحه 103-127

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3992

رویا یدالهی شاه‌راه

چکیده در این مقاله، کتاب نظر بر نظر، نوشتة سیدعلی کاشفی خوانساری متشکل از دوازده بررسی کتاب، یک آسیب‌شناسی نشر کتاب‌های نظری ادبیات کودک، و جوابیه‌ای به جوابیة نقد در دو بخش بررسی و نقد شده ‌است: در بخش اول، کلیت ساختاری و محتوایی کتاب و در بخش دوم، همة مقالات به‌تفکیک، برمبنای اصول بررسی کتاب. درنهایت، فقدان مقدمة جامع، ایراد شمارة صفحات نمایه، مستدل و منطقی‌نبودن بخش عمده‌ای از مدعاهای مطرح‌شده در کتاب، ذکرنکردن نمونه‌ها و مصادیق مدعاها و نقدها در هنگام ضرورت، غالباً فقدان و گاهی نقص ارجاع به منابع، استفاده از زبان و اصطلاحات غیرتخصصی در نقدها، و برخی اغلاط و ایرادهای نگارشی و تایپی اشکالات عمدة کتاب‌اند. نقاط‌ قوت مقالات بررسی کتاب عبارت‌اند از: معرفی تاریخچه و حوزة موضوعی کتاب‌ها و جایگاه آن‌ها درمیان آثار مشابه در اغلب مقالات، گاهی فراتررفتن از نقد صرف، طرح مباحث جدید، طبقه‌بندی و عنوان‌بندی یا شماره‌گذاری نقدها و محورهای نقد در برخی مقالات که دریافت مفاهیم را آسان‌تر می‌کند، و در کل کتاب هم ظاهر و شمایل ساده و مناسب آن. درنهایت، کتاب مناسب پژوهش و آموزش دانشگاهی تشخیص ‌داده ‌نشد.

زبان و ادبیات فارسی

نقد و تحلیل نگاهی تحلیلی به علم بیان

صفحه 129-151

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3993

سعید شفیعیون

چکیده کتاب نگاهی تحلیلی به علم بیان ازجمله کتاب‌های درسی دانشگاهی تازه‌چاپ حوزة بلاغت است که سعی دارد با اتکا به مبانی بلاغت سنتی، از نگاه‌های جدید مطرح در این حوزه نیز بی‌بهره نباشد. ضمناً وجه انتقادی و رویکرد کتاب در تأمل بر اغلب مسائل شایع دانش ادبی «بیان» مندرج در برخی منابع پیشین و طرح و بررسی گاه تفصیلی آن‌ها اسم این کتاب را کاملاً بامسما کرده است. اشکالاتی که لامحاله بر این کتاب پرفایده‌ وارد آمده بعضی عمومی و بعضی تخصصی است. منظور از اشکالات عمومی نادرستی‌ها و کمبودهایی مانند اغلاط مطبعی، نقصان پیشینة تحقیق، و شیوة استناد و نمایه‌سازی است و منظور از اشکالات تخصصی نقایص و اغلاطی است که در تناسب با موضوع و ساختار کتاب، یعنی بلاغت پیش آمده است. مواردی مثل بدگزینی شواهد و بدفهمی آن‌ها که به‌نظر ما گاه به تحلیل و تشخیص غلط اصول بلاغی منجر شده است. در این نقد هم‌چنین به ضعف انسجام کتاب در مدیریت بحث و استشهادات و طبقه‌بندی مطالب اشاره شده است و از اطناب ممل و برخی ایجازهای مخلّ آن سخن به میان آورده شده است.

زبان و ادبیات فارسی

سرگشتگیِ نشانه‌ها (نگاهی به نشانه‌معناشناسیِ ادبیات: نظریه و روش تحلیلِ گفتمانِ ادبی)

صفحه 153-179

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3994

داود عمارتی مقدم

چکیده نظریة نشانه‌شناسیِ گریماسی عمدتاً ازطریق نوشته­های دکتر حمیدرضا شعیری به فارسی‌زبانان معرفی شده است. این نظریه پیچیدگی­های خاصِ خود را دارد، اما شیوة معرفیِ این نظریه و مفاهیمِ بنیادین و مبانیِ روش‌شناختیِ آن در حوزة زبان فارسی به‌گونه‌ای بوده است که نه‌تنها به ایضاح این پیچیدگی ­ها نینجامیده، بلکه خود بر تعقید و ابهام این حوزه افزوده است. در مقالة حاضر، با تأکید بر آخرین کتاب شعیری در این زمینه، یعنی نشانه‌معناشناسیِ ادبیات: نظریه و روش تحلیل گفتمان ادبی (1395)، نشان داده خواهد شد که مهم‌ترین عوامل ابهام حاکم بر نوشته­های مؤلف درباب نشانه‌شناسیِ گریماسی، عبارت­اند از: 1. فقدان نگاه تاریخیِ مؤلف به نظریة نشانه‌شناسی، 2. آشفتگی در تعاریف، تقسیم‌بندی‌ها و کاربرد اصطلاحات، و 3. کاربرد معادل­های فارسیِ نارسا برای اصطلاحات فنیِ نظریة نشانه‌شناسیِ گریماسی. مقاله با این جمع­بندی به پایان خواهد رسید که مؤلف کتاب نتوانسته تصویر دقیقی از چگونگیِ کاربرد این نظریه و روش خاصِ آن در حوزة ادبیات به‌دست دهد و مقدماتی­ترین پرسش­هایی که هنگام کاربردِ نظریه و روشی خاص در بررسی و ارزیابیِ متون ادبی سر بر می­آورند نه در کتاب موردنقد و نه در هیچ‌یک از دیگر نوشته­های مؤلف پاسخ روشنی نگرفته‌اند.

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

نقد آسیب‌شناسانۀ درس‌نامه‌های فارسی عمومی

صفحه 181-205

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4048

هاله کیانی بارفروشی؛ قدسیه رضوانیان

چکیده کتاب‌ فارسی عمومی ازجمله منابع درسی دانشگاهی است که فقدان سرفصلی نظام‌مند برای آن سبب شده است کتاب‌های متعددی برای آن نگاشته ‌شود. این پژوهش بر آن است تا با رویکردی انتقادی، به بررسی دوازده کتاب‌ فارسی عمومی از میان انبوه کتاب‌های تدوین‌شده برای این واحد درسی در بازة زمانی حدود چهل‌ ساله و پراکندگی جغرافیایی دانشگاهی بپردازد. این پژوهش نشان می‌دهد که نوع تلقی از ماهیت «ادبیات» در نگرش مؤلفان به این درس بسیار مؤثر است. در اغلب این کتاب‌ها، هدفی متفاوت از کتاب‌های فارسی دبیرستان دنبال نمی‌شود؛ جایگاه اندیشه و تفکر گردآورنده جز در انتخابِ متون متبلور نمی‌شود و کتاب‌ها عمدتاً طرح و تألیف ویژه‌ای به‌جز ارائة منتخبی از آثار نظم و نثر با رویکرد ذوقی و با هدف «جذابیت» و «آموزندگی» ندارند. تلاش برای ارائة گزیده‌ای از متون والا و فاخر سایر گفتمان‌ها و جریان‌های ادبی را در این کتاب‌ها به‌حاشیه ‌رانده ‌است. اغلب این کتاب­ها رویکرد مؤلف­محور و متن­محور دارند و جایگاهی برای تعامل مخاطب در آن‌ها لحاظ نشده ‌است و از این منظر، رویکردی ایستا و منفعل دارند. نتایج این پژوهش ضرورت تألیف و نگارش کتابی هدف‌مند و ساختارمند در زمینة درس ادبیات به‌عنوان درسی عمومی در دانشگاه را برجسته می‌کند.

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

نگاهی انتقادی به کتاب مبانی و اصول پژوهش در زبان و ادبیات فارسی

صفحه 207-226

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3995

مصطفی گرجی

چکیده یکی از آثاری که با هدف آموزشِ پژوهش در رشتة زبان و ادبیات فارسی منتشر شد مبانی و اصول پژوهش در زبان و ادبیات فارسی اثر قدرت‌الله طاهری است. بررسی جایگاه کتاب درمیان مجموعه‌آثار مشابه نشان می‌دهد که مؤلف با نگاه انتقادی ـ فلسفی، سعی می‌کند به مبادی و مبانی‌ای فراتر از زبان و ادبیات فارسی توجه کند. در این مقاله، نویسنده سعی می‌کند درکنار بیان اعتبار و ارزش اثر، مهم‌ترین کاستی‌های آن را با ارائة پیش‌نهادهای لازم تبیین کند. مهم‌ترین این نکات در حوزة ساختار و روش، عدم دقت در نقل‌قول‌ها و تکیه بر حافظه، ذکرنشدن برخی از منابع در پایان کتاب، شتاب‌زدگی در فهرست اعلام، درازنویسی، فقدان تناسب برخی از عنوان‌های فصول با مطالب ذیل و نقل شواهد غیرضرور، عدم روشن‌بودگی حد و مرز حضور مؤلف و نقل‌قول‌ها، و ... است. در گسترة نقد محتوایی نیز می‌توان به رعایت‌نکردن بلاغت مخاطب، فقدان رعایت برخی از نکاتی که مؤلف درصدد آموزش آن است، و ازهمه‌مهم‌تر گزاره‌های ادعایی و ورود به مباحثی فراتر از عنوان و هدف کتاب اشاره کرد. بررسی نهایی اثر نشان می‌دهد کتاب حاضر برخلاف عنوان و هدف تألیف (به‌دلیل پایه‌ها و اصول مشترک) فراتر از رشتة زبان و ادبیات است و از این منظر نیازمند بازنگری است.
 
 

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

الزامات شرح متن با نگاهی به‌ روایتِ غلامحسین دینانی از غزلیات شمس

صفحه 227-257

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3996

رحمان مشتاق مهر

چکیده خواندنِ متن به هر قصدی امری شخصی است، اما کسی که به شرح متن می‌پردازد و آن را منتشر می‌کند مسئولیتی را می‌پذیرد که برای برآمدن از عهدۀ آن، باید به الزاماتی تن دهد. شارح متن باید متن را بشناسد و با آن مأنوس باشد؛ برای دست‎یابی به نسخه یا تصحیح قابل‌اعتمادی از متن بکوشد؛ و در قرائت متن حساس و دقیق و سخت‌گیر باشد و درصورت مواجهه با هرگونه ناهمواری بیانی و وزنی (در متون منظوم) و خدشه و خللی در منطق درونی اثر، در صحت قرائت خود تردید کند و با بازخوانی مکرر و مراجعه به منابعِ مرتبط و تعلیقات مصحح و نسخه‌بدل‏ها و ... در رفع اشکال پیش‌آمده بکوشد. این همه زمانی کارساز است که شارح مقدمات ضروری ورود به متن را حاصل کرده و در آن حوزۀ خاص تبحر یافته باشد. مقالۀ حاضر، برای نمونه، روایت استاد غلامحسین ابراهیمی‎ دینانی از غزلیات مولانا را از این جهات بررسی کرده است: قابلیت اعتماد متنِ مرجع، قرائت صحیح، و نحوۀ برخورد با اشکالات ناشی از ناآشنایی کافی با ذهن و زبان مولانا و شرح ابیات.

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

نگرش انتقادی به آرای سبک‌شناسان دربارة سبک ارانی

صفحه 259-284

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4049

سیدمحسن حسینی وردنجانی؛ سید جواد مرتضایی؛ محمدرضا ترکی؛ مریم صالحی نیا

چکیده دو کتاب سبک­شناسی شعر شمیسا و غلامرضایی از شناخته­‌شده‌ترین منابعی هستند که با نگاه دوره­ای (تاریخی/ جغرافیایی) سبک­های شعر فارسی را دسته­بندی کرده­اند. این دو اثر سالیان متمادی است که باوجود برخی اشکالات عمده، منبع تدریس و مرجع پژوهش‌اند. عدم نگرش انتقادی و تخصصی به این دو اثر باعث شده که بارها با تغییرات کمی تجدیدچاپ شوند. این پژوهش بر آن است با تکیه بر روش کتاب‌خانه­ای و مراجعه به متون اصیل و کهن، اطلاعات موجود در این دو اثر، دربارة سبک ارانی (آذربایجانی) را بررسی و نقد کند تا برخی گزاره­های غیرعلمی آن­ها، که سال­هاست پذیرفته شده و از پژوهشی به پژوهش دیگر منتقل می­شوند، اصلاح گردند. در همین راستا، پس از نگاهی گذرا به پیشینة دسته­بندی سبک­های شعر فارسی و اشاره به برخی تعارضات دربارة شعر قرن ششم و سبک ارانی ابتدا به نقد سبک­شناسی شمیسا و سپس به نقد سبک­شناسی غلامرضایی خواهیم پرداخت و نظرات انتقادی خویش را در ذیل هریک بیان خواهیم کرد.

پژوهشی زبان و ادبیات فارسی

نقد کتاب آتش پارسی؛ درنگی در روزگار، زندگی، و اندیشۀ سعدی

صفحه 285-306

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.3997

روح الله هادی

چکیده پژوهش دربارة پادشاه سخن، سعدی، کاری درخور ستایش و آفرین است و هرچه این کار مفصل­ تر، شادی برانگیزتر. کتاب آتش پارسی در شناخت زندگی و شعر اوست و دیدن همین نام لبخند شادی را بر لب­ های خواننده می‌نشاند، اما تأمل در اوراق کتاب و مطالعة جدی آن، درعین‌این‌که گاه خواننده را با نکته‌سنجی­ها و نکات تازه­ای روبه‌رو می‌کند، این احساس را آرام‌آرام تغییر می­دهد؛ خوانندة منصف درمی‌یابد که مسلمانی شیعه کلیات سعدی را به‌هم‌راه مجموعه­ای از آثار تاریخی، دینی، عرفانی، ادبی، و اخلاقی پیش‌روی نهاده و با نقل بی­رویه از آن­ ها کوشیده تا سعدی را مطابق باور خویش بشناساند. پایان مطالعة کتاب بار سنگین پرس ش­های بسیاری را بر دوش خواننده م ی­گذارد: حجم‌گرایی، استنباط‌های نادرست، تکرار، ارجاع بی­سروسامان، و ... خواننده را از نویسندة کتاب و ناشر محترم گله­ مند می­ کند که چرا پاس خاطر ذهن و جیبش را نداشته و در تألیف و داوری کتاب دقت بیش‌تری به‌کار نبرده ­اند.