دوره و شماره: دوره 21، شماره 7 - شماره پیاپی 95، مهر 1400، صفحه 1-404 
پژوهشی روش‌شناسی

مفهوم علم و روش علمی در اندیشة فرانسیس بیکن

صفحه 1-25

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.37833.2334

سید محمدرضا حسینی بهشتی

چکیده با بنیان‌گذاری نوین فلسفه و علم، مفهوم روش جایگاهی محوری در اندیشة عصر جدید پیدا کرد. آغازگران فلسفه و علم جدید بر آن بودند که راه خروج از شکاکیت برآمده از مناقشات پایان‌ناپذیر بر سر کلی‌ها و امکان شناخت عقلی فلسفی از طبیعت در تفکر مدرسی یافتن روشی است برای کشف، تبیین، و پیش‌بینی ساختارها، پدیده‌ها، و جریان‌های پیچیدۀ طبیعت. بیکن، به‌عنوان یکی از بانیان این اندیشه، در تلاش برای به‌دست‌آوردن فهم جدیدی از روش، گذشته ‌از جست‌وجوی تعاریف دقیق برای روش تجربی در علم طبیعت، از استعاره‌هایی برای فهم و تبین روش بهره گرفته است که نقشی مهم در روشن‌ساختن ابعاد تفکر او درباب علم جدید و روش دارند. به‌کارگیری استعاره‌ها در دوره‌های گذار از مفهوم تعریف‌شده‌ای که به‌نظر می‌رسد دیگر تکافوی دلالت‌های جدید را نمی‌کند به مفهوم آینده‌ای که هنوز به‌تثبیت نرسیده است نقشی تعیین‌کننده در شناسایی دلالت‌های مفاهیم درحال تطور دارد که استعاره‌های مربوط به روش نزد بیکن به‌وجه بارزی نمایان‌گر آن‌اند. مقالة حاضر بر آن است تا با تحلیل استعارۀ کشتی، سرنخ، و محکمه، که بیکن آن‌ها را درخصوص روش به‌کار برده است، این دلالت‌ها را شناسایی و به‌مدد آن‌ها مفهوم روش در اندیشة علمی آغاز عصر جدید را بازیابی کند.

پژوهشی تاریخ

تاریخ‌شناسی، از بازساخت تا واساخت: نقدی بر کتاب واساخت تاریخ

صفحه 27-52

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.30051.1774

سید ابوالفضل رضوی

چکیده مواجهة مانزلو با ماهیت شناخت تاریخی و کیفیت حصول آن در دو افق معرفتی مدرن و پسامدرن در پرتو سه رویکرد تاریخ‌شناختی بازساخت‌گرایی، برساخت‌گرایی، و واساخت‌گرایی در گذار از مدرنیسم تا پسامدرنیسم، با تفاوت ظریفی که نوشتار پیشِ‌رو میان دو مفهوم «مورخ» و «تاریخ‌شناس» قائل شده است، بررسی می‌شود. مورخ اندیشه‌گری است که در فضای گفتمانی تحقق موضوع تاریخی زیست می‌‌کند و مستغرق در شرایط عصر، تجربۀ ‌زیسته، و فهم قسری حاصل از آن به نگارش تاریخ می‌پردازد و مدارک تاریخی را پدید می‌آورد. «تاریخ‌شناس» در فضای گفتمانی معاصر زندگی می‌کند و متناسب با مقتضیات ساختاری و گفتمانی عصر خویش می‌‌اندیشد و با تاریخ ارتباط برقرار می‌کند؛ تاریخ‌شناس، چه در مفهوم بازساختی ـ برساختی و چه مفهوم واساختی، در پرتو رخدادگویی و عبور از رخدادها روایت خود را عرضه می‌کند. شرح مفصل فراز و فرود رویکردهای سه‌گانة مذکور مورداهتمام کتاب مانزلو با عنوان واساخت تاریخ است که در دو وجه سلبی و ایجابی بررسی می‌شود.

پژوهشی روش‌شناسی

بررسی و نقد کتاب تحلیل هویت علم دینی و علم مدرن

صفحه 53-73

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.37832.2333

سید سعید زاهد زاهدانی؛ علی فتوتیان

چکیده رخداد عمدۀ فرهنگی و تمدنی امروز جهانْ تقابل دو فرهنگ و تمدن اسلامی و مدرن است. عامل طراحی و تحلیل هر فرهنگی علم و معرفت در آن فرهنگ است.  ازاین‌رو یکی از مسائلی که در محافل علمی به آن توجه می‌شود تحلیل ماهیت علم در فرهنگ‌های مختلف است. نویسندگان متعددی دراین‌باره قلم زده‌اند. این مقاله به‌دنبال فهم نظر نویسندۀ کتاب تحلیل هویت علم دینی و علم مدرن در این مورد و به‌خصوص ملاحظۀ نوع تحلیل او از تقابل علم دینی و علم مدرن است. ازاین‌رو، ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺪ و ﺑﺮرﺳﻲ ﺷﻜﻠﻲ و ﻣﺤﺘﻮاﻳﻲ این ﻛﺘﺎب ﭘﺮداﺧﺘﻪ ‌است. در بررسی محتوایی، پس از بیان خلاصه‌ای از بخش‌های کتاب، نقد مربوط به هر بخش آمده و در نتیجه‌گیری نقد ساختاری و محتوایی آن بیان شده است. نویسندۀ کتاب معتقد است هیچ حرکت و تغییر و به‌تبع آن هیچ رشد و تکاملی بدون غایت و جهت‌گیری معین ممکن نخواهد بود؛ بنابراین، غایت جهان‌شناسی و علم در همة جریان‌های علمی متناسب با تفسیری است که هریک از این جریان‌ها از رسالت خود و اهداف کلان زندگی فردی و اجتماعی دارند. او باتوجه‌به تعبیر «جهت‌داربودن علوم» معتقد است علم مدرن در کلیت خود نه‌تنها در تولید نرم‌افزار تمدن اسلامی ‌کارآمد نیست، بلکه در این مسیر مانع جدی ساختاری و محتوایی خواهد بود. این کتاب ‌با نقد پایگاه معرفت‌شناختی علم مدرن و تحلیل روندهای تاریخی آن در سه دورة انقلاب علمی، پوزیتیویسم، و پساپوزیتیویسم قائل به هویت بنیادین و جهت‌دار علم مدرن است و مشخصه‌ها و ویژگی‌های آن را بیان می‌دارد. این کتاب به مطالب دفتر فرهنگستان علوم اسلامی‌ قم رویکردی تفصیلی دارد که در کتب دیگر در سطوح دیگری به آن‌ها اشاره شده و درواقع خلاصه‌شدۀ آن‌ آثار است.

پژوهشی روش‌شناسی

درباب روش علمی و دانش اجتماعی

صفحه 75-96

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.37724.2325

سید علی سیدی فرد

چکیده درمیان نزاع‌های پردامنۀ روش‌شناختی، ایضاح مفهوم «روش علمی» کم‌تر موردتوجه قرار گرفته است. در مقالۀ حاضر، تلاش کرده‌ام تلقی روشنی از روش علمی ارائه کنم. این تلقی به دو مفهوم «باید و نبایدهای توصیفی» و «اهداف شناختی» گره خورده است. بالتبع، این دو مفهوم را به‌تفصیل بررسی کرده و موردبحث قرار داده‌ام. در بخش بعد، رابطۀ میان منطق و روش علمی را توضیح داده‌ام؛ طبق تلقی ارائه‌شده در این مقاله، تفاوت اصلی منطق و روشِ علمی به گسترۀ هدف شناختی آن‌ها برمی‌گردد. منطق شرط لازم هرنوع شناختی است، اما روشِ علمی شرطِ حصول شناخت در حیطه‌ای خاص است. سپس درباب رابطۀ روش علمی و اخلاق بحث کرده‌ام و رابطۀ میان منطق، اخلاق، و روشِ علمی را توضیح داده‌ام. سرانجام، برخی لوازم تصویر ارائه‌شده از روش را در حوزۀ علوم اجتماعی پی‌گیری کرده‌ام.

پژوهشی روش‌شناسی

تحلیلی انتقادی بر مناسبات «مِتافلسفه» و «روش‌شناسی» نقدی بر کتاب The End of the Philosophy of Religion (پایان فلسفۀ دین)

صفحه 97-117

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.36819.2274

مالک شجاعی جشوقانی؛ فاطمه بزرگ زاده

چکیده نیک تراکاکیس، فیلسوف معاصر دین، در کتاب پایان فلسفۀ دین به طرح ایدۀ خود درمورد مناسبات متافلسفه و روش‌شناسی فلسفۀ دین معاصر در دو سنت تحلیلی و قاره‌ای پرداخته است. وی با بررسی نمونۀ آرای متفکرانی از این دو سنت نتیجه می‌‌‌‌گیرد که فلسفۀ دینی که در سنت تحلیلی دنبال می‌‌شود به‌دنبال مفروض‌گرفتن دیدگاهی خاص در متافلسفه و روش‌شناسی و در محدودۀ تنگ عقلانیتِ علم‌زده و استدلال‌‌های منطقی، فارغ از مباحث انضمامی و وجودی انسان، فلسفه‌پردازی می‌‌کند و بیش‌ازآن‌که به جنبۀ‌‌ وجودی انسان و رفع نیازهایش برای زندگی خوب اهتمام ورزد به‌دنبال حل مسائل مفهومی و معرفتی فلسفۀ دین است. در این نوشتار، ضمن معرفی تحلیلی مضامین کلیدی مطرح‌شده در کتاب، به نقادی دیدگاه‌های تراکاکیس از منظر روش‌شناختی و مناسبات آن با متافلسفه خواهیم پرداخت.

پژوهشی روش‌شناسی

سیاست هستی‌شناسانه در جهان‌های چندگانه نقد و بررسی کتاب After Method: Mess in Social Science Research (پساروش؛ آشفتگی در پژوهش علوم اجتماعی)

صفحه 119-141

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.35564.2191

رحمان شریف زاده

چکیده کتاب پساروش: آشفتگی در پژوهش علوم اجتماعی نوشتۀ جان لا، فیلسوف و جامعه‌شناس انگلیسی، است. این کتاب از معدود کتاب‌هایی است که خود روش را موردکاوش فلسفی ‌ـ جامعه‌شناختی قرار می‌دهد. کتاب پساروش مفروضات متافیزیکی و هنجارمندی‌های روش‌های متعارف را می‌کاود و به‌چالش می‌کشد و می‌کوشد رویکرد بدیلی را به روش در اختیار گذارد که منعطف‌تر، سخاوت‌مندتر، و درعین‌حال محتاط‌تر و کم‌گوی‌تر باشد. هم‌چنین، این کتاب با بهره‌گیری از موردکاوی‌های متعددی کردار، هدف، و ابزارهای بیانی روش‌ها را موردبازاندیشی قرار می‌دهد. این کتاب در فضای برساخت‌گرایی و نظریۀ کنش‌گرشبکه بحث را پیش می‌برد، بااین‌حال به‌زعم نویسنده در چند‌جا، به‌ویژه در بحث‌های مربوط به عدم تعین و چندگانگی، از این دو فراتر می‌رود. در این مقاله، مهم‌ترین دعاوی و مواضع این کتاب را طرح خواهیم کرد و توضیح خواهیم داد و نیز برخی از کاستی‌های آن را ازجمله برخی بی‌دقتی‌ها در بیان مطالب و مواضع کتاب دربارۀ برساخت‌گرایی به‌بحث خواهیم گذاشت.

پژوهشی روش‌شناسی

بررسی و ارزیابی کتاب گزینش تکنولوژی از دریچۀ بینش توحیدی

صفحه 143-164

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.29873.1791

محمد امین شفیع خانی؛ مصطفی تقوی

چکیده سرشت «فناوری مدرن غربی» و نیز نسبت میان جوامع غیرغربی با این پدیدار نوظهور بیگانه دو امر‌‌ مهمی است که به‌موازات افزایش آمیختگی این جوامع به این پدیدار ذهن بسیاری از اندیشمندان بومی این جوامع را به خود مشغول ساخته است. کتاب گزینش تکنولوژی از دریچۀ بینش توحیدی ثمرۀ اندیشه‌‌ورزی یکی از همین دست اندیشمندان است که البته در جامعه‌‌ای غیرغربی زیسته است. اصغر طاهرزاده، به‌عنوان متفکری مسلمان و ایرانی، در قالب این کتاب آرای خود دربارۀ چیستی فناوری مدرن غربی و نیز چگونگی برقراری نسبتی شایسته بین جامعۀ شیعی ایرانی و فناوری غربی را برپایۀ آموزه‌‌های اسلامی مطرح کرده است. وی در طرح آرای خود از این آموزه‌‌ها و به‌طور خاص از قرآن بهرۀ بسیاری برده است. در مقالۀ پیش‌ِرو، برآنیم تا با تحلیل این کتاب، مقایسۀ آن با برخی نظریات مطرح در ادبیات جهانی فلسفۀ فناوری، و ذکر برخی نظریات ویژۀ این اثر آن را نقد کنیم.

پژوهشی فلسفه

بررسی کتاب قواعد و زبان خصوصی از نظر ویتگنشتاین

صفحه 165-190

https://doi.org/10.30465/crtls.2020.29902.1762

شهرام شهریاری

چکیده کتاب قواعد و زبان خصوصی از نظر ویتگنشتاین تفسیری متفاوت با تفاسیر رایج از کتاب پژوهش‌های فلسفی عرضه می‌کند. در این تفسیر، مسئلة پیروی از قاعده محور اصلی کتاب و استدلالی برای ناممکن‌بودن زبان خصوصی به‌شمار رفته است. کریپکی استدلال ویتگنشتاین را به‌شکل پاسخ به شکاکی صورت‌بندی کرده که می‌خواهد واقعیتی دراِزای معنای لفظ یا پیروی درست از قاعده به وی عرضه شود. ویتگنشتاینِ کریپکی چنین مطالبه‌ای را نابه‌جا می‌داند و مدعی است هنگامی می‌توان کاربرد لفظ یا قاعده‌ای را «درست» خواند که با کاربرد دیگر کاربران زبان یا قاعده توافق داشته باشد؛ جز این معیار دیگری برای ارزیابی نمی‌توان داد. تفسیر کریپکی از پرسش و پاسخ ویتگنشتاین مباحث فلسفی فراوانی را برانگیخته است که موضع‌گیری در آن‌ها تبعاتی مهم برای بسیاری از بحث‌ها در روش‌شناسی علوم انسانی دارد. این مقاله، نخست، گزارشی از چالش شکاکانة کریپکی و پاسخ آن به‌دست می‌دهد. سپس، برخی تفسیرهای رقیب و نقدهای آن‌ها به تفسیر کریپکی مرور می‌شود. پس‌ازآن، به تأثیرات این بحث در سایر مباحث فکری اشاره می‌شود و نهایتاً یکی از ترجمه‌های فارسی آن بررسی خواهد شد.

پژوهشی روش‌شناسی

روش‌شناسی: گفتارهای ناگفته تأملی بر روش‌شناسی رشتۀ برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای از خلال بررسی کتاب راه‌نمای روش‌ تحقیق برنامه‌ریزی راتلج

صفحه 191-216

https://doi.org/10.30465/crtls.2020.29308.1706

فراز طهماسبی؛ مرتضی هادی جابری مقدم

چکیده این مقاله مروری است بر کتاب راه‌نمای روش تحقیق برنامه‌ریزی راتلج، مروری که تلاش می‌کند محتوای کتاب را به‌اجمال بیان کند و از آن طریق نشان بدهد که درک و فهم روش‌شناسی تا چه اندازه بر کاروبار دانشگاهیان و حرفه‌مندان اثر می‌گذارد. این کتاب، برخلاف دیگر منابع رایج، اختصاصاً مناسبات رشتۀ برنامه‌ریزی را موضوع بررسی قرار داده است. هم‌چنین، تلاش کرده است تا روش‌شناسی را از موجودیتی صلب و حسب‌ تکلیف درمیان دانشگاهیان به سیروسلوکی پویا در زندگی فردی، اجتماعی، و حرفه‌ای پژوهش‌گران ارتقا دهد. مقاله‌های متعدد کتاب اکثراً دل‌مشغولی‌شان پیوند نظریه و عمل است و برای برقراری این پیوند به‌شکلی بدیع بسیاری از مناسبات فرایند تولید پژوهش را پیش نظر می‌آورند. درپایان، ارزیابی مختصری از محتوای کتاب صورت می‌گیرد و ضرورت جای‌گرفتنش در برنامۀ آموزش رسمی برنامه‌ریزی بیان می‌شود.

پژوهشی روش‌شناسی

بررسی و ارزیابی کتاب هرمنوتیک و نواندیشی دینی

صفحه 217-242

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.29576.1733

علی عابدی رنانی

چکیده در دهۀ هفتاد شمسی جامعۀ فکری ایران با جریان نواندیشی دینی مواجه شد. این جریان روحی جدید در جامعۀ دانشگاهی و حوزوی دمید و بازار مباحثات و نقد علمی را رونق داد. مواجهۀ این جریان هم با مدرنیته و هم با سنت عمیق‌تر از نسل‌های پیشین روشن‌فکران بوده است. نسل‌های پیشین روشن‌فکران دینی بر بازگشت تمام‌عیار به دین و استفاده از تمام ظرفیت‌های دین برای حل مشکل عقب‌ماندگی تأکید می‌کردند. اما نسل جدید مدعی لزوم فهم جدیدی از متون دینی بود. وجه مشترک فکری این جریان تأکید بر این نکته است که فهم ناب امکان ندارد و هر فهمی مسبوق به پیش‌‌فهم‌هاست. از این ‌جهت، جریان نواندیشی از نظریه‌های هرمنوتیک که درپی درک ماهیت و سازوکار فهم است الهام گرفته است. کتاب موردنقد تأثیر هرمنوتیک فلسفی هایدگر و گادامر را در جریان نواندیشی دینی بررسی می‌کند. به‌نظر ناقد، هرمنوتیک فلسفی گادامر مدل مناسبی برای تحلیل جریان نواندیشی دینی نیست، و هرچند مشابهت‌هایی دارد، اما از برخی جهات با مبانی این جریان در تعارض است.

پژوهشی فلسفه

بررسی دروس فلسفی در برنامۀ «کارشناسی روان‌شناسی»

صفحه 243-266

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.36188.2228

مهدی عاشوری

چکیده چهار درس «معرفت‌شناسی»، «آشنایی با فلسفۀ اسلامی»، «روان‌شناسی از دیدگاه اندیشمندان مسلمان (علم‌النفس)» و «فلسفۀ علم روان‌شناسی» در برنامۀ کارشناسی روان‌شناسی به مباحث فلسفی اختصاص یافته است. با انتخاب مباحثِ مناسبِ دانشجویان و با رعایت ترتیب صحیح باید کارایی این مباحث را افزایش داد. در این مقاله، پس از مروری بر جایگاه و چرایی یادگیری مباحث فلسفی در برنامۀ آموزشی روان‌شناسی، سرفصل‌های مصوب این چهار درس نقد و بررسی و سرفصل و منابع پیش‌نهادی ارائه شده است. در این بررسی، چند نکته موردتوجه جدی قرار گرفته است: (1) مخاطب دانشجوی روان‌شناسی است، نه دانشجوی فلسفه؛ (2) در هر درس چندین رویکرد اصلی وجود دارد، که باید رویکرد مناسب دانشجویان روان‌شناسی انتخاب شود؛ (3) به دیگر دروس مرتبط با این مباحث در برنامۀ درسی روان‌شناسی توجه شود؛ (4) ترتیب ارائۀ دروس نیازمند بازنگری است؛ (5) باتوجه‌به میزان ساعت دروس، باید مباحث گزینش شود؛ و (6) باوجود انتشار آثار جدید و دارای غنای بسیار، هنوز باید برای تدوین و انتشار درس‌نامه‌های مناسب دانشجویان روان‌شناسی اقدام کرد.

پژوهشی روش‌شناسی

بررسی انتقادی کتاب رو‌ش‌شناسی علوم انسانی اسلامی

صفحه 267-293

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.35983.2215

محمدرضا قائمی نیک

چکیده کتاب روش‌شناسی علوم انسانی اسلامی از احمدحسین شریفی (1395)، عضو هیئت علمی مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، دومین کتاب از سه‌گانۀ او دربارۀ علوم انسانی اسلامی (مبانی علوم انسانی اسلامی و نظریه‌پردازی اسلامی در علوم انسانی) است. او در این کتاب در سه فصل اول (تحلیل مفاهیم و نکات مقدماتی، نظریۀ ضد روش، و پرسش‌های پژوهش) کلیات نگاه خود را تشریح کرده و در فصل چهارم تا چهاردهم هفت روشِ علوم انسانی اسلامی یعنی تعریف، توصیف، تبیین (و ویژگی‌های روش‌شناسی تبیین)، استدلال (قیاسی، استقرایی و تمثیلی)، تفسیر (و ویژگی‌های روش‌شناختی تفسیر)، پیش‌بینی، و ارزش‌یابی را تشریح کرده است. در این مقاله، پس از معرفیِ و نقد صوریِ کتاب، ابتدا نقدهای کلی و سپس نقدهای ناظر به فصول کتاب از حیث محتوایی ارائه شده است. در ارزیابی‌ای کلی، این کتاب هرچند گامی رو‌به‌جلو محسوب می‌شود، اما نتوانسته است مبانی اسلامی را در جزئیات روش‌شناختی علوم انسانی اسلامی بسط دهد و تبیین کند.

پژوهشی روش‌شناسی

بررسی کتاب رابطۀ دین و فناوری و نقد روایت آن از پروژۀ فناوری اسلامی

صفحه 295-317

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.35472.2183

محمود مختاری

چکیده این مقاله به معرفی و بررسی انتقادی کتاب رابطۀ دین و فناوری نوشتۀ آقای دکتر حسین مطیع (استادیار محترم دانشگاه صنعتی اصفهان) می‌پردازد. تلاش اصلی کتاب، چنان‌که خود مؤلف نیز تصریح می‌کند، بررسی تعامل فناوری و دین در متن جهان‌بینی اسلامی و نیز ارائۀ نظریه‌ای برای رسیدن به فناوری اسلامی است. مقالۀ حاضر ابتدا خاستگاه کتاب و جایگاه آن را دربین آثار دیگر مؤلف و سپس روش‌شناسی پژوهش را واکاوی می‌کند و آن‌گاه به ارزیابی دقیق پروژۀ مؤلف درباب فناوری اسلامی می‌پردازد. ادعای این مقاله آن است که کتاب در مسیر دست‌یابی به نظریه‌ای منسجم درباب فناوری اسلامی به موفقیت زیادی نائل نمی‌شود و این کوشش نیازمند اصلاح و تکمیل است. درواقع، دیدگاه مؤلف متمرکز بر مقاصد طراحان و کاربران مصنوعات فناورانه است و نه متوجه ساختار و ویژگی‌های فیزیکی این مصنوعات، و بنابراین مفهوم «فناوری دینی» به آن‌چه مؤلف «فناوری غیردینی» (درمقابل ضددینی) می‌نامد تقلیل می‌یابد.

پژوهشی علوم اجتماعی

فرانظریه‌پردازی ضرورتی برای نقد نظریات جامعه‌شناسی

صفحه 319-336

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.14835.1211

حمید مسعودی؛ علی یوسفی

چکیده تنوع آرا و نظریات جامعه‌شناسی و نیاز توسعۀ علم به بازاندیشی و نقد مداوم نظریات ارائۀ چهارچوبی منطقی برای نقد و بررسی نظریه‌های جامعه‌شناسی را ضروری می‌سازد. هدف نوشتار حاضر فراهم‌آوردن این چهارچوب با تکیه بر مفهوم فرانظریه‌پردازی است. روش مورداستفاده روش اسنادی با تکیه بر مرور انتقادی منابع است. نتایج تحلیل انتقادی نشان می‌دهد اولاً درحالی‌که نقد روش‎مند نظریه‌ها و فرانظریه‌سازی امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر برای بهبود و پیشرفت نظری در جامعه‌شناسی است، این فرایند درعمل با چالش‌های عدیده‌ای روبه‌روست؛ ثانیاً، فرانظریه‌پردازی این امکان را به جامعه‌شناس می‌دهد که در چهارچوبی منطقی نظریات جامعه‌شناسی را موردبازاندیشی و نقد قرار دهد و به فهم عمیق‌تری از آ‌ن‌ها دست یابد و چشم‌انداز نظری جدیدی را خلق کند؛ ثالثاً، با استفاده از رویکرد فرانظری، شش گام عمده را می‌توان برای نقد نظریۀ جامعه‌شناسی برداشت که شامل شناسایی و تصریح مسئله یا سؤال نظری، استخراج و صورت‌بندی منطقی گزاره‌ها و قضایای بنیادی نظریه، شناسایی و تحلیل مفروضات نظریه، تحلیل قابلیت سازگاری و پیوند نظریه با سایر نظریات، تحلیل قابلیت وارسی و اعتباریابی تجربی نظریه، و درنهایت مقایسۀ نظریه با نظریات مشابه رقیب و تحلیل شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها به‌ویژه از حیث قوت منطقی گزاره‌ها و مفروضات، قابلیت پیوند با سایر نظریات، و قابلیت اعتباریابی تجربی آن‌هاست.

پژوهشی روش‌شناسی

روش‌شناسی پدیدارشناسانۀ هنر با نگاهی به آرای مایکل دوفرن و هایدگر

صفحه 337-360

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.35875.2212

شمس الملوک مصطفوی

چکیده هوسرل، در جایگاه مؤسس پدیدارشناسی، روش پدیدارشناسی را برای تحلیل هنر و آثار هنری به‌کار نگرفت و جز اشارات کوتاهی در مقالۀ دائرۀ‌المعارف بریتانیکا چیزی در این حوزه ننوشت، ولی راه پدیدارشناسی هنر را گشود و موجب شد که بسیاری از پدیدارشناسان پساهوسرلی به هنر از منظری پدیدارشناسانه بنگرند. هدف مقالۀ پیش‌رو نشان‌دادن کاربرد روش پدیدارشناسی در زیباشناسی و تحلیل آثار هنری است. برای رسیدن به این مقصود، نخست اشارۀ کوتاهی به اندیشه‌های «مایکل دوفرن» (که تاحدودی به سنت فکری هوسرل وفادار است) خواهیم داشت تا چگونگی پدیدارشناسی تجربۀ زیباشناختی نزد وی آشکار شود و سپس آرای هایدگر را (که با فاصلۀ بیش‌تری از سنت هوسرلی قرار دارد) در تحلیل پدیدارشناسانۀ هنر بررسی خواهیم کرد تا معلوم شود که چگونه پدیدارشناسی هرمنویتیکی قادر است نسبت مغفول‌مانده میان حقیقت و هنر را بار دیگر برقرار کند که باتوجه‌به گستردگی مباحث هایدگر درباب هنر، این موضوع بیش‌تر در آرای وی دنبال شده است.

پژوهشی روش‌شناسی

آیا علوم انسانی را می‌توان به‌مثابۀ تکنولوژی فهم کرد؟ معرفی و ارزیابی کتاب علوم انسانی به‌مثابۀ تکنولوژی

صفحه 361-386

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.36709.2263

سید محمد تقی موحد ابطحی

چکیده در سال‌‌های اخیر موضوعاتی مانند مطالعات فلسفی، تاریخی، جامعه‌‌شناختی دربارۀ علم، علوم انسانی، و تکنولوژی و نقش آن‌ها در فرایند توسعه و پیشرفت کشور با استقبال بسیاری هم‌راه شده است. بحث فلسفی دربارۀ نسبت علم و تکنولوژی و به‌خصوص علوم انسانی و سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌‌ها، و نهادها به‌عنوان تکنولوژی‌‌های نرم/ انسانی/ اجتماعی می‌‌تواند ما را در چگونگی سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی بهینۀ علمی و فناوری در عالم انسانی و اجتماعی یاری دهد. کتاب علوم انسانی به‌مثابۀ تکنولوژی می‌‌کوشد به این پرسش اساسی پاسخ دهد که آیا علوم انسانی را می‌‌توان به‌مثابۀ تکنولوژی فهم کرد؟ و از این فهم در سیاست‌گذاری علوم انسانی و تکنولوژی‌‌های انسانی و اجتماعی بهره برد؟ و این بحث را با انجام مطالعاتی موردی در عرصۀ فناوری‌‌های اطلاعاتی و فقه، با بهره‌‌گیری از رویکرد عقلانیت نقاد، به‌شکل ملموسی شرح و بسط می‌‌دهد. در این مقاله، پس از معرفی کتاب، ملاحظاتی انتقادی درمورد برخی از مدعیات اصلی کتاب مطرح می‌‌شود، به‌ویژه این دیدگاه که فقه را باید به‌مثابۀ تکنولوژی فهم کرد. در پایان پیش‌نهاداتی برای اصلاح و تکمیل این کتاب و تبدیل آن به کتابی درسی ارائه می‌‌شود.

پژوهشی روش‌شناسی

بررسی انتقادی کتاب روش تحقیق معاصر در علوم انسانی (مباحثی در سیاست‌های روش)

صفحه 387-404

https://doi.org/10.30465/crtls.2021.34268.2090

لیلا نامداریان؛ علیرضا ثقه الاسلامی

چکیده هدف این مقاله ارزیابی نقادانۀ کتاب روش تحقیق معاصر در علوم انسانی (مباحثی در سیاست‌های روش)، تألیف احمد محمدپور، است. در این کتاب، بستر شکل‌گیری بسیاری از مهم‌ترین جریان‌های نظری و عملی در علوم انسانی و جنبه‌های هستی‌‌شناختی و معرفت‌شناختی آن‌ها ارائه شده است. از این باب، می‌توان کتاب مذکور را منبعی غنی در این زمینه قلمداد کرد. پیام اصلی کتاب مذکور این است که روش‌‌های تحقیق برگرفته از جهان‌بینی‌ها و موقعیت‌های زیست جهان ما هستند که درک و تفسیر ما از جهان را شکل می‌دهند و ازاین‌رو، مفهوم «سیاست‌های روش» را معرفی می‌کند. نتایح بررسی این کتاب نشان می‌دهد نگارنده نتوانسته است نکات کلیدی و عملیاتی درباب «سیاست‌های روش» و یافته‌های جدید خود را به‌خوبی منتقل کند. ازاین‌رو، این کتاب قادر نیست از منظر سیاست‌های روش ره‌نمودهایی در زمینۀ طراحی یک برنامۀ پژوهشی دراختیار پژوهش‌گران قرار دهد. نبودِ پیوند میان فصل‌ها، فقدان تحلیل‌های فلسفی روش‌مند و منسجم در معرفی جریان‌های فلسفی،‌ بارزبودن وجه ترجمۀ کتاب، از دیگر نقاط ضعف این کتاب قلمداد می‌شود.