دوره و شماره: دوره 19، شماره 8 - شماره پیاپی 72، آبان 1398، صفحه 1-369 
پژوهشی زبان و ادبیات عربی

الأدب المقارن فی الدراسات المقارنۀ التطبیقیة در بوتۀ نقد

صفحه 1-13

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4781

حسن ابویسانی

چکیده امروزه ادبیات تطبیقی جایگاه ویژه‌ای در‌میان رشته‌های ادبی دارد و نقش انکارناپذیری را در بیان روابط و کنش و واکنش میان آن‌ها ایفا کرده است. به‌علاوه، با نشان‌دادن نقاط ضعف و قوت هرکدام غنای ادبیات ملت‌ها را به‌ارمغان آورده است. کتاب الأدب المقارن فی الدراسات المقارنة التطبیقیة، اثر داود سلوم، در حوزة ادبیات تطبیقی است که سعی دارد ضمن بیان مختصری از نظریه‌ها و مکتب‌های ادبیات تطبیقی حجم درخورتوجهی از آثار فرهنگی و ادبی ِعربی و غیرعربی و نیز اثرپذیری و اثرگذاری آن‌ها را به‌نمایش گذارد تا بدین وسیله پیشینه‌ها، توان‌مندی‌ها، و اثر هرکدام در غنای دیگری را نمایان کند. گفتار پیشِ‌رو با هدف معرفی اثر یادشده و بیان نقاط ضعف و قوت آن به‌شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی نگاشته شده است و نتایج نشان می‌دهد که کتاب ضمن توفیق در بخش‌هایی از اهداف خود، در بخش‌های دیگری کاستی‌ها و چالش‌هایی دارد.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

بررسی و نقد کتاب أعلام الأدب العربی الحدیث واتجاهاتهم الفنیۀ

صفحه 15-34

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4782

فاطمه اکبری زاده

چکیده تألیفات معاصر به‌عنوان کتب اعلام در معرفی چهره‌‌های ادبی و سبک آنان بسیار حائز اهمیت‌اند و برای پژوهش‌گران کتب مرجع محسوب می‌‌شوند. بنابراین، باید در محتوای خود به‌نحو شایانی مؤلفه‌‌های صوری و محتوایی لازم را گرد آورند. این جستار با خوانش یکی از آثار العشماوی، مطرح در حوزة نقد ادبی، درنظر دارد تا مؤلفه‌‌های شکلی و محتوایی کتاب أعلام الأدب العربی الحدیث واتجاهاتهم الفنیّة را بررسی کند و با روش توصیفی ـ تحلیلی کارآمدی این اثر را در حوزة کتب آموزشی ادبیات عربی روشن کند. باوجود دستاوردهای آن برپایة نگاه نقدی ویژة العشماوی در کاربست تجربة شخصی و تحلیل ذوقی در نقد ادبی و نیز شمولیت بحث در چهار حوزة مهم از ادبیات این کتاب ازلحاظ برخی نکات محتوایی و غالباً شکلی دچار نقیصه‌‌هایی است که مهم‌ترین آن قلت منابع و مآخذ، ضعف ارجاع‌‌دهی، و نداشتن جامعیت صوری به‌ویژه نداشتن منابع است. از‌این‌رو، نمی‌‌توان آن را مرجعی همه‌جانبه و درزمرة منابع اصلی برنامة آموزشی رشتة زبان و ادبیات عرب معرفی کرد.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

نقد کتاب لغة الشعر العربی الحدیث؛ مقوماتها الفنیة و طاقاتها الابداعیة

صفحه 35-49

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4783

ابوالحسن امین مقدسی؛ موسی بیات؛ عبدالوحید نویدی

چکیده کتاب دانشگاهی امروزه ابزاری مهم برای آموزش به دانشجویان و انتقال اندیشه‌‌ها به ایشان است. از‌همین‌‌رو، نقد کتاب دانشگاهی درپی آن است تا این‌‌گونه کتاب‌‌ها را براساس شاخصه‌‌هایی استاندارد بررسی و زمینة بهره‌‌وری هرچه بیش‌تر از این رکن مهم آموزش عالی را فراهم کند. نوشتار حاضر درپی آن است تا با روش توصیفی ـ تحلیلی و براساس شاخصه‌‌های ارزیابی شکلی، ساختاری، زبانی، و محتوایی کتاب لغة الشعر العربی الحدیث، مقوماتها الفنیة و طاقاتها الابداعیة نوشتة «سعید ورقی» را بررسی کند و نقاط قوت و ضعف آن را در حوزة نقد شعر معاصر عربی بشناساند. مهم‌‌ترین نتایج عبارت‌اند از شاخصه‌‌های ظاهری هم‌چون طرح جلد، طراحی صفحه، و برجسته‌‌سازی در نگارش رعایت شده است، هرچند عنوان روی جلد برجستگی لازم را ندارد. زبان اثر علمی، تخصصی، و متناسب با موضوع و سطح ویژة مخاطبان خود است. فصول کتاب باعنوان کاملاً تناسب دارند. در ترتیب و چینش فصل‌‌ها و باب‌‌ها نوعی تسلسل منطقی و علمی دیده می‌‌شود. کتاب موردبحث جامعیت و روزآمدی لازم را دارد و توانسته با کتاب‌‌های هم‌سطح خود ارتباط برقرار کند.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

نقد و تحلیل لایِة واژگانی خطبه‌ها و نامه‌های نهج‌البلاغه برپایة سبک‌شناسی لایه‌ای مطالعۀ موردی 15 خطبه و 15 نامة سیاسی، اجتماعی، اخلاقی

صفحه 51-72

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4784

نورالدین پروین؛ جهانگیر امیری؛ یحیی معروف

چکیده لایة واژگانی سبک یکی از سطوح تحلیل در زبان است که در فرایند بررسی‌‌ سبک‌‌شناسانه اهمیت شایانی دارد، چراکه واژه از مهم‌‌ترین ابزارهای متون ادبی است که در یافته‌‌های ایدئولوژیک متن سهم به‌سزایی دارد. درواقع، گزینش واژگان خاص سبک شخصی نویسنده را شکل می‌‌دهد. نهج‌البلاغه، یکی از شاه‌کارهای بی‌‌نظیر ادبی بعد از قرآن کریم، نقش عمده‌‌ای در ادبیات ملت‌‌ها داشته است. در همین زمینه گزینش واژگان در جاودانگی آن تأثیر درخورتوجهی دارند. جستار حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی و با‌تکیه‌بر سبک‌‌شناسی لایه‌‌ای به‌منظور شناخت تفاوت‌‌های سبک واژگانی گفتار و نوشتار امام علی (ع) 15 خطبه و 15 نامة سیاسی، اجتماعی، و اخلاقی نهج‌البلاغه‌‌ را ازنظر لایة واژگانی تحلیل کرده است. نتایج این کاربست حاکی است که گزینش واژگان انتزاعی، نشانه‌‌دار، و ضمنی در خطبه‌‌ها در مقایسه با نامه‌‌ها بیش‌تر است و درمقابل بسامد بالای واژگان عینی، صریح، و بی‌‌نشان سبک نامه‌‌ها را علمی‌‌تر کرده است. گزینش واژگان در سبک گفتاری و نوشتاری نهج‌البلاغه‌‌ مستقیم از بافت موقعیتی کلام تأثیر پذیرفته است.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

نقد کتاب الأدب المصری فی ظلّ الحُکم العُثمانی

صفحه 73-94

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4785

محمودرضا توکلی محمدی

چکیده مقالة حاضر به بررسی و نقد کتاب الأدب المصری فی ظلّ الحُکم العثمانی، نوشتة محمد سیدکیلانی، نویسندة معاصر مصری (1912- 1998)، پرداخته است. روش کار نقد شکلی و محتوایی است و نقاط ضعف و قوت اثر در این زمینه مشخص شده است. با‌توجه‌به نتایج این پژوهش، کتاب حاضر متأسفانه هم در شکل ظاهری و هم در محتوا ضعف‌های عمده‌ای دارد که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از نداشتن توجه کافی به قواعد نگارش زبان عربی، بهره‌نبردن مناسب از علائم سجاوندی، رعایت‌نکردن تناسب حجمی باب‌های کتاب، هم‌پوشانی برخی از باب‌ها، ارائة قضاوت‌های یک‌جانبه و جهت‌دار و به‌دور از روحیة بحث علمی، نبود ارجاع‌دهی و رعایت امانت علمی، وجود توضیحات و ارائة مطالب غیرمرتبط باعنوان کتاب، توضیح ناکافی برخی از قسمت‌های کتاب به‌ویژه در باب‌های پنجم و ششم، نداشتن فهرست منابع و اعلام، ضعف تحلیل،‌ و پنهان‌بودن شخصیت علمی نگارنده. با‌توجه‌به مطالب یادشده، کتاب حاضر شایستگی استفاده به‌‌منظور منبع درسی یا کمک درسی در درس تاریخ ادبیات دورة عثمانی را ندارد، اما منبعی برای مطالعه و نقد دانشجویان تحصیلات تکمیلی پیش‌نهاد می‌‌شود.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

نقد ترجمۀ البدائع والطّرائف با رویکردی بر شاخصه‎های تعادل در ترجمۀ لفظ‌به‌لفظ

صفحه 95-111

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4786

مهین حاجی زاده؛ سیامک اصغرپور

چکیده ترجمة لفظ‌به‌لفظ آثار ادبی به‌ویژه آثار آن دسته از ادیبانی که افکار فلسفی و دینی را در نوشته‌های خود بیان می‌کنند، همواره دشواری‌ها و چالش‌هایی را پیش‌ رو داشته ‌است. از جملة این چالش‌ها می‌توان به مواردی اشاره کرد که در سطح جمله‌ها و ساختار آن‌ها‌ و هم‌چنین در سطح معادل‌یابی در فرایند ترجمة لفظ‌به‌لفظ این متون روی می‌دهد. کتاب البدائع والطّرائف نوشتة ادیبِ فیلسوف جبران خلیل ‌جبران است که در آن به ابعاد مختلفی از زندگی، ایده‌ها، و رویدادهای اجتماعی توجه دارد و با آرای فلسفی خود به بیان نگرش‌ها پرداخته است. جستار حاضر کوشیده است با روش توصیفی ـ تحلیلی ترجمة این کتاب از سیمین پناهی‌فرد را با عنوان اندیشه‌های نو و شگفت در سطح تعادل واژگانی و جمله‌ای ازمنظر شکل و محتوا بررسی کند و راه‌کارهایی را به‌منظور بهبود سطح کیفی ترجمة آثار ادبی به‌طور کلی و ترجمة این اثر به‌طور خاص ارائه دهد. برآیند پژوهش نشان می‌دهد مترجم در بیش‌تر موارد درصدد ارائة ترجمة لفظ‌به‌لفظ و وفادار به ساختار متن مبدأ بوده است و این امر باعث شده ساختار بسیاری از جملات عربی به زبان فارسی منتقل شود که درنتیجة ناهم‌گونی ساختار این جملات و ترکیب‌های نامناسب آن باعث ایجاد ابهام در متن شده است. ترجمة مذکور گاهی در سطح واژگان و اصطلاحات تخصصی نیز ازلحاظ معادل‌یابی با چالش‎هایی مواجه بوده است.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

نقدی بر کتاب البنی الأسلوبیة دراسة فی الشعر العربی الحدیث

صفحه 113-136

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4787

سمیه حسنعلیان

چکیده نظر به اهمیت نقد علمی و ادبی در شناساندن نقاط قوت و ضعف نگاشته‌های مختلف، شاید بتوان ادعا کرد که ارزش نقد آثار از خود آن‌ها کم‌تر نیست. از این ره‌گذر، پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به بررسی و نقد کتاب البنی الأسلوبیة دراسة فی الشعر العربی الحدیث، اثر کمال عبدالرزاق العجیلی، پرداخته و ملاحظات مختصری دربارۀ آن در دو جنبة شکلی و محتوایی بیان داشته است. مهم‌ترین یافته‌های این بررسی و نقد بیان‌گر آن است که برخی نواقص و کاستی‌ها در هر دو جنبة شکلی و محتوایی یافت می‌شود که برخی از آن‌ها عبارت است از‌ وجود برخی خطاهای تایپی و نگارشی، عام‌بودن موضوع، اشاره‌نکردن به پیشینة تحقیق، ارائة برخی مطالب بدون توجه به آمار، جذابیت‌نداشتن عنوان اثر و وضوح آن، و جامعة آماری بسیار زیاد که مانع ارائة تحلیل‌های دقیق و عمیق ازسوی نویسنده شده است. هرچند نباید ازنظر دور داشت که کتاب محاسن فراوانی هم دارد، مانند نقد و تحلیل دیدگاه‌های دیگران، تازگی و نوآوری ازلحاظ تطبیق دیدگاه جدید بر متون شعری، تعریف دقیق اصطلاحات تحقیق، دوری از استطراد و بیان مطالب خارج و غیرمرتبط به موضوع مطرح‌شده، پرهیز از تکرار مطالب، ارجاعات دقیق، بهره‌گیری از مستندات و منابع و مآخذ فراوان و معتبر در موضوع.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

بررسی تحلیلی ـ انتقادی کتاب دراساتٌ فی الأدب العربی الحدیث

صفحه 137-153

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4788

فرهاد رجبی

چکیده نقد ادبی یکی از شاخه‌‌های پژوهشی در حوزة ادبیات است و از دیرباز توجه خاصی به آن شده و همواره به‌‌منزلة راه‌کار و معیاری برای تحلیل، ارزش‌گذاری، و تصحیح متون ادبی به‌کار رفته است. امروزه، با‌توجه‌به گستردگی و تنوع تولیدات ادبی این شاخه از دانش بشری می‌‌کوشد از بیش‌تر یافته‌‌های علمی برای تقویت توان و تسلط خود در انجام وظایف محوله استفاده کند. نکتة بدیع این‌که، آثار نقدی نیز هراز‌گاهی درمعرض نقد و ارزیابی واقع می‌‌شوند. به همین منظور، مقالة حاضر بر آن است تا با خوانشی تحلیلی ـ انتقادی، یکی از کتب نقدی در حوزة زبان و ادبیات عربی را بررسی کند. از‌این‌رو، کتاب دراساتٌ فی الأدب العربی الحدیث، نوشتة محمد مصطفی هداره، برگزیده شد تا ضمن ارائة گزارشی مختصر از محتویات کتاب در دو مقولة شکلی و محتوایی به مواضع قوت و ضعف آن اشاره شود. نتایج نشان می‌‌دهد که کتاب حاضر دربردارندة اطلاعاتی مفید است و با‌توجه‌به پرداختن به دو بخش شعر و نثر گستردگی مطلوبی دارد، اما به‌نظر می‌رسد به‌دلیل نداشتن روشی علمی در نقد و رعایت‌نکردن برخی اصول پذیرفته‌شده در این حوزه، به بازبینی و اعمال تغییرات اساسی نیاز دارد.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

آسیب‌شناسی ریزش دانشجو در رشتة زبان و ادبیات عربی (تمایز در افق زیست‌‌جهان)

صفحه 155-175

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4789

عبدالله رسول نژاد؛ حسام الدین خاکپور

چکیده آسیب‌‌شناسی رشته‌‌های آموزشی از رسالت‌‌های تربیت‌‌یافتگان در هر سیستم آموزشی است و این مهم جز با نگرشی انتقادی و برمبنای فاصله‌‌گیری نقادانه از آن نظام دانایی محقق نمی‌‌شود. در این میان، رشتة زبان و ادبیات عربی نیز از این قاعده مستثنا نیست و آسیب‌‌ها و ضعف‌‌های ساختار آموزشی آن موجب بی‌‌علاقگی و ریزش کمی و کیفی دانشجویان و تاحدودی استادان شده است. محور اصلی این نوشتار مفهوم «زیست‌جهان» از ادموند هوسرل، پایه‌گذار‌ روش پدیدارشناسی، است. زیست‌جهان زندگی واقعی مشترک سوژه‌‌های انسانی است که بایستی برمبنای آن دانش انسانی صورت‌‌بندی شود و انگارة «زیست ـ دانش» مبنا قرار گیرد. جستار زیر می‌‌کوشد تا با‌تکیه‌بر مفهوم «زیست‌‌جهان» به تحلیل و توصیف این مسئله بپردازد که آسیب ریزش دانشجویان در رشتة زبان و ادبیات عربی ناشی از تمایز در افق زیست‌‌جهانی است. یعنی آگاهی، درک، و دریافت تحصیل‌‌کنندگان در این رشته با آگاهی و درک و دریافت زیست‌‌جهان معاصر وجوه تمایز و افتراق بنیادین دارد و از‌این‌روست که با آن نوع دانش، امکان ادراک، تعامل، و هم‌ذات‌‌پنداری با جهان واقع زندگی برای آنان مفقود می‌‌شود. از نتایج این نوشتار تبیین تمایزات اساسی میان زیست‌‌جهان حاکم بر رشتة زبان و ادب عربی و زیست‌‌جهانی است که در آن زندگی می‌‌کنیم تا بدین وسیله آسیبی که در بنیاد آگاهی ریشه دارد، فهم شود و در حل آن اقدامات و اصلاحاتی انجام گیرد. ازجملة این اصلاحات گشودن افقی درراستای بینارشته‌‌ای‌شدن آموزش در این رشته است که مطالعات امروزین بسیار بر آن تأکید می‌‌نهد.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

روش‌شناسی کتاب الأصول فی النحو ابن‌سراج (با تکیه بر نقد و بررسی ویژگی‌های کتاب)

صفحه 177-206

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4790

یدالله رفیعی؛ رعنا عبدی

چکیده اختلافات فراوان میان دو‌‌ مکتب نحوی بصره و کوفه باعث‌‌ شد تا برای نحو هم‌‌چون فقه و کلام علمی پدید ‌‌آید و پژوهش‌گر‌‌ان این ‌‌حوزه ازطریق آن استنباط احکام نحوی را دریابند که آن را «أصول‌النحو» یا «علل‌النحو» نامیده‌اند. ابن‌‌سراج ازجمله کسانی است که در کتاب الأصول فی النحو به این‌ ‌علم پرداخته ‌‌است. بسط و تفصیل او در باب‌ها و فصل‌های این کتاب بر ذهن دریابندۀ این‌‌ دانشمند بزرگ دلالت دارد و بیان‌گر آن است که وی حق مطلب را در بیان و باب‌‌بندی علم نحو و تاحدی در علم اصول نحو ادا ‌‌کرده ‌‌است. مقالۀ حاضر با شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی روش ابن‌‌سراج را در کتابش بررسی کرده‌‌ است. مهم‌‌ترین یافته‌های این ‌‌پژوهش نمایان‌گر آن است که این‌‌ کتاب نظمی منطقی دارد و ابن‌‌سراج در آن افزون‌بر به‌‌‌دست‌دادن نظرهای نوین، اصول دو مکتب بصری و کوفی را به‌‌گونه‌ای معقول درهم‌آمیخته است. او در بهره‌‌گیری از آثار پیش از خود به تقلید صرف نپرداخته، بلکه پیوسته تلاش‌‌ کرده ‌‌است تا مطلبی نو بر یافته‌های پیشین بیفزاید. اهمیت این ‌‌موضوع در آن است که تاکنون پژوهشی دربارۀ ابن‌‌سراج و کتابش به پارسی مشاهده ‌‌نشده و پژوهش‌گر‌‌ان این ‌‌حوزه در عصر حاضر به علم اصول توجهی نکرده‌اند.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

تحلیل انتقادی کتاب عصر الدّول والإمارات: الأندلس

صفحه 207-224

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4791

علی اصغر روان‌شاد

چکیده کتاب عصر الدّول والإمارات: الأندلس، اثر شوقی ضیف نویسندۀ نام‌دار ادبیات عربی، دربارۀ تاریخ ادبیات عربی در اندلس است. مؤلف در این اثر کوشیده ‌است تا پس از بیان مقدماتی دربارۀ سیاست، اجتماع، و فرهنگ به ادبیات عربی در اندلس بپردازد و به ذکر شواهد تاریخی، شعری، و نثری و تجزیه‌و‌تحلیل این شواهد اقدام ‌کند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی جنبه‌های گوناگون شکلی و محتوایی این اثر را نقد و بررسی کرده ‌است. یافته‌های تحقیق بیان‌گر انشای شیوا، فصیح، و بلیغ مؤلف و توان‌مندی‌ و اشراف وی بر تاریخ ادبیات اندلس است. مؤلف در مسیر نگارش تاریخ ادبیات با داشتن یک طرح به اسباب و زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی مؤثر در پیدایش و رشد ادبیات اندلس آن هم در چهارچوب تاریخی اهتمام می‌ورزد. از‌سوی‌دیگر، برخی از نارسایی‌ها در زمینۀ مؤلفه‌های جامعیت صوری، ایرادات نگارشی، ویرایشی، و محتوایی در این کتاب دیده می‌شود که رفع این موارد می‌تواند بر ارزش و سودمندی آموزشی و پژوهشی آن بیفزاید.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

ارزیابی و نقد مقالات حوزة تصویرسازی ادبی

صفحه 225-245

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4792

ساجد زارع؛ امین نظری تریزی؛ محمد خاقانی اصفهانی

چکیده پای‌بندی به اصول نگارش مقالات پژوهشی در نگارش چکیده، مقدمه، روش طرح مسئله، اتخاذ روش تحقیق مناسب، تحلیل و ارزیابی محتوا، و نتیجه‌‌گیری به مهارت و دقت پژوهش‌گر بسته است. نگارندگان در پژوهش حاضر به نقد و بررسی ساختار شش مقالة چاپ‌شده در مجلة انجمن ایرانی زبان و ادبیات عربی در حوزة فن تصویر و میزان انطباق آن با استانداردهای مقاله‌های علمی ـ پژوهشی پرداخته‌‌اند. بررسی استانداردهای مربوط به ساختار مقاله‌های علمی ـ پژوهشی در مقالات نشان می‌‌دهد که برخی از مقالات نواقصی هم‌چون کلی‌بودن عنوان‌، نگارش غیراصولی چکیده، ناقص‌بودن مقدمه، ارائة سطحی مبانی نظری پژوهش، فقدان رویکرد مسئله‌محور‌‌ی و تحلیل انتقادی، دربر‌نداشتن یافته‌های تازه در بخش نتیجه‌‌گیری، و کلیشه‌ای‌بودن نتیجه‌ها دارند. ازجمله نقاط مثبت تعدادی از مقاله‌ها نیز داشتن مبانی نظری دقیق، اتخاذ روش تحقیق روشن، رویکرد مسئله‌محور‌‌، نوآوری در نتایج، و استناد به منابع معتبر است.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

نقد و بررسی کتاب البلاغة و التحلیل

صفحه 247-267

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4793

نصرالله شاملی؛ مرضیه‌سادات کدخدائی

چکیده کتاب البلاغة و التحلیل از انطوان مسعود البستانی از ده‌ها کتاب درسی علم بلاغت در دانشگاه‌های کشورهای عربی و ازجمله ایران است که اخیراً در برخی مقاطع، به‌ویژه مقطع کارشناسی و حتی در گروه‌هایی که در زمینة علم بلاغت تخصصی ندارند، به‌منظور تدریس در مقطع کارشناسی ‌ارشد انتخاب شده است. بدیهی است این اثر مانند بسیاری از تألیفات درسی نقاط ضعف و قوتی دارد که هنگام تدریسِ آن در دورۀ کارشناسی و ارشد بدان دست یافتیم. سعی ما بیش‌تر در رفع مواردی بوده است که دانشجویان با آن درگیر بوده‌اند. این کتاب نتوانسته است مطابق کتاب‌های دیگر بلاغی چون البلاغة الواضحة و جواهر البلاغة، که در محافل دانشگاهی جایی باز کرده، برای دانشجویان یا استادان جایگاه علمی موفقی داشته باشد، اما با کمی تغییر در محتوای درسی و تمرین‌های هر بخش می‌توان به اصلاح کتاب کمک کرد. این مقاله درزمینة همین موضوع نگاشته شده است تا برای خوانندگان و تصمیم‌گیرندگان کتب درسی دانشگاهی مفید باشد.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

نگاه انتقادی به کتاب انواع شعر عربی و سیر تطور آن

صفحه 269-287

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4794

جمال طالبی قره‌قشلاقی؛ عسکر بابازاده اقدم

چکیده ارزیابی ‌و نقد کتاب‌های درسی برای تحول در حوزة آموزش امری اجتناب‌ناپذیر است تا صاحبان آثار علمی را در بهبود و برطرف‌کردن معایب و کاستی‌های آثارشان یاری کند. بر این اساس، جستار حاضر کتاب انواع شعر عربی و سیر تطور آن، تألیف خلیل پروینی و سید‌فضل‌الله قادری، را از دو جنبة شکلی و محتوایی نقد و بررسی کرده است تا نقاط ضعف و قوت آن را تبیین کند. از مهم‌ترین مزایای اثر مذکور می‌توان به نوبودن طرح و شیوة عمل و ارائة موضوعات پژوهشی اشاره کرد. مهم‌ترین معایب شکلی آن نیز عبارت‌اند از اغلاط پر‌شمار نگارشی، رعایت‌نکردن شیوه‌نامة فرهنگستان ادب فارسی، و قلم و صفحه‌آرایی نامطلوب کتاب که لازم است بازبینی و اصلاح شود. ازلحاظ محتوایی نیز اشکالات عدیده‌ای ازجمله فقدان انسجام در برخی مباحث ازمنظر روش تحقیق، تسلسل منطقی نداشتنِ مطالب، بررسی‌نکردن سیر تطور موضوعات در برخی ادوار تاریخی ازجمله دورة اندلس، ضعف در ارجاع‌دهی، و مراجعه‌نکردن به منابع دست‌اول و استفاده از برخی منابع دست‌‌دوم در آن به‌چشم می‌خورد.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

نقد و بررسی کتاب المنهج النفسی فی النقد الحدیث؛ النقاد المصریون نموذجاً

صفحه 289-303

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4795

زینه عرفت‌پور

چکیده کتاب المنهج النفسی فی النقد الحدیث؛ النقاد المصریون نموذجاً، نوشتة موسى عبدالرحمن بسام قطوس، تلاشی است درجهت بررسی پیدایش یکی از شیوه‌های نقد ادبی نوین در مصر یعنی شیوة روان‌شناختی که به‌منزلة یکی از شیوه‌های نقدی، چه در سطح نظری و چه در سطح تطبیقی، اهمیت خاصی دارد. این کتاب از آن دسته کتاب‌هایی است که به‌دلیل محتوای مناسب و مطالب مفید در زمینة نقد روان‌شناختی به‌منظور بررسی و نقد انتخاب شد. در این جستار کوتاه، برآن‌ایم که به‌روش توصیفی ـ تحلیلی این اثر را ازلحاظ ظاهری و محتوایی بررسی کنیم و برجستگی‌ها و نارسایی‌های آن را یادآور شویم تا از ره‌گذر این نقد و بررسی، علاقه‌مندان حوزة نقد روان‌شناختی به‌نوعی با خلأهای این حوزه آشنا شوند و درجهت تقویت این رویکرد نقدی بیش از پیش بکوشند. درمجموع، با بررسی این کتاب به این نتیجه رسیدیم که کتاب در بیان مطالب نظری مربوط به نقد روان‌شناختی و ارائة کلیات لازم دربارة انواع موضع‌گیری‌های ناقدان مصری دربرابر نقد روان‌شناختی و بررسی و نقد سه‌مرحله‌ای سه کتاب در زمینة نقد روان‌شناختی تاحدی موفق‌ بوده است، گرچه خالی از اشکال و نواقص نیست.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

تحلیل انتقادی کتاب نقد ادبی اثر نعیم عموری

صفحه 305-329

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4796

بهنام فارسی

چکیده نقد کتاب‌‌های دانشگاهی از مهم‌‌ترین روش‌ها برای بررسی میزان کارآمدی آن‌‌هاست که مزایا و معایب آن‌‌ها را بر‌‌می‌‌شمرد و بدین طریق راه را برای تمامی کسانی که قصد نویسندگی در حوزه‌‌ای مشخص دارند هموار می‌‌کند. کتاب نقد ادبی اثر «نعیم عموری» سعی دارد که مکاتب و روش‌‌های نقد ادبی را به دانشجویان زبان و ادبیات عربی معرفی کند. این مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی و آماری درپی آن است تا کتاب حاضر را در دو حوزة ساختاری و محتوایی ارزیابی کند. نتیجه آن‌که نویسندة این کتاب در حوزة ساختاری موفق‌‌تر عمل کرده است، هرچند در این حوزه نیز کاستی‌‌هایی به‌چشم می‌‌خورد. به‌نظر می‌‌رسد که در سطح ساختاری باید به تقویت زبان علمی توجه بیش‌تری شود و تحلیل دقیق‌‌تر مبانی نظری و نمونه‌‌آوری برای نظریه‌‌ها و کاربردی‌کردن آن‌‌ها از مهم‌‌ترین نکاتی است که باید در حوزة محتوایی رعایت شود.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

تحلیل انتقادی کتاب فی نظریة الروایة: بحث فی تقنیات السرد تلاشی برای بومی‌سازی گفتمان‌کاوی داستان

صفحه 331-349

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4797

فرامرز میرزائی

چکیده عبدالملک مرتاض، دانشمند الجزایری، از اندک دانشمندانی است که می‌‌کوشد گفتمان نقد ادب عربی امروزه را سامان دهد و ساختمان آن را برپایة میراث ارزش‌مند نقد کهن عرب بسازد. از‌آن‌جا‌که بدون روایت‌‌کاوی نمی‌‌توان بخش بزرگی از نثر امروز عرب را فهمید، بنابراین دست‌‌یابی به کتابی آموزشی و روش‌مند در این زمینه مهم می‌‌نماید. چاپ کتاب فی نظریة الروایة: بحث فی تقنیات السرد از مرتاض، به سال 1998 م، کاوشی رژف در شگردهای روایت‌پردازی به‌‌شمار می‌‌رود که راهی منسجم و جدید را در نظریه‌‌پردازی و تحلیل گفتمان داستان عربی، براساس میراث داستانی کهن عرب و با دید انتقادی به نظریة غربی روایت، ارائه می‌‌دهد. سؤال پژوهش این است که آیا نویسندة این کتاب در ارائة کاوشی روش‌مند از داستان و بومی‌‌سازی آن پیروز شده است. تحلیل محتوای کمی و کیفی این کتاب نشان می‌‌دهد که این کتاب گفتمان‌کاوی داستان را برپایة میراث کهن داستانی عرب و روایت‌شناسی نوین مغرب‌زمین بنا نهاده و در زمینة ساخت واژه‌‌های معادل در نقد داستان پیروز بوده است؛ چنان‌‌که می‌‌توان آن را منبعی برای درس نثر معاصر عربی دورة دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه‌‌های ایران پیش‌نهاد کرد.

پژوهشی زبان و ادبیات عربی

بررسی، تحلیل، و نقد الشعر الأندلسی فی عصر الموحّدین

صفحه 351-369

https://doi.org/10.30465/crtls.2019.4798

ابراهیم نامداری

چکیده آثار پدیدآمده دربارة ادبیات اندلس دو گونه‌‌‌اند: گونة نخست اطلاعات کلی دارد و از بدو ورود اموی‌‌‌ها به سرزمین اندلس تا انقراض حکومت اسلامی در آن دیار را شامل می‌‌‌شود که به اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، و ادبی اعم از شعر، نثر، و فنون جدید مانند موشح و زجل می‌‌‌پردازد. گونة دوم به‌صورت تخصصی به موضوع نگاه می‌کند؛ مثلاً به شعر یا نثر اندلسی در یک دورة خاص می‌‌‌پردازد. کتاب الشعر الأندلسی فی عصر الموحدین، تألیف فوزی عیسی، از این دسته است. تحلیل و بررسی کتاب نکات قوتی مانند نگاه تخصصی به موضوع، نقد علمی و بی‌طرف آرایِ دیگر اندیشمندان، استناد و استشهاد به اشعار به‌منظور اثبات ادعای خویش و در‌عین‌حال نکات ضعفی مانند وحدت‌رویه‌نداشتن در ثبت ارجاعات، دقت کافی نداشتن در پاره‌ای از نقل‌قول‌‌‌ها، بی‌قاعدگی نحوی، حرکت‌گذاری‌نکردن اشعار و اسم‌‌‌های خاص، نداشتن شرح کافی از واژه‌‌‌های دشوار، و تسلسل منطقی نداشتن مباحث در برخی فصول را نتیجه داد.